loading...
انجمن دوستانه بچه هاي تئاتري
Ra.nak بازدید : 17 جمعه 21 تیر 1392 نظرات (1)

آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1)

گام اوّل: انتخاب موضوع _ ایده و طرح اوّلیه

در گام اوّل درباره " انتخاب موضوع "‌ -ایده و طرح اولیه- نمایشنامه با هم گفتگو می كنیم. برای شروع چه موضوعی را باید انتخاب كنیم؟ ایده و طرح اولیه نمایشنامه چیست؟ چرا طرح اولیه اهمیت دارد؟ و...

این ها پرسش هایی است كه در گام اول نمایشنامه نویس باید درباره آن ها فكر كند و پاسخ های مناسبی برای آن داشته باشد.

بقیه در ادامه مطلب

 

 

آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1)

گام اوّل: انتخاب موضوع _ ایده و طرح اوّلیه

در گام اوّل درباره " انتخاب موضوع "‌ -ایده و طرح اولیه- نمایشنامه با هم گفتگو می كنیم. برای شروع چه موضوعی را باید انتخاب كنیم؟ ایده و طرح اولیه نمایشنامه چیست؟ چرا طرح اولیه اهمیت دارد؟ و...

این ها پرسش هایی است كه در گام اول نمایشنامه نویس باید درباره آن ها فكر كند و پاسخ های مناسبی برای آن داشته باشد.

 

" نمایشنامه نیمی از كار نمایشی است و اگر موضوع خوب و جذابی را برای آن انتخاب كرده باشیم،‌ و طرح اولیه ما از استحكام كافی برخودار باشد، قطعاْ نمایش خوبی برای دیدن را می توانیم فراهم كنیم. تمام هدف ما از اجرای یك برنامه نمایشی یا " نمایش عروسكی "،‌ اثر گذار بودن آن بر مخاطبان نمایش یا حداقل خوانندگان نمایشنامه است. بدین لحاظ ضرورت دارد تا در انتخاب موضوع و ارائه ایده و طرح اولیه دقت نظر بیشتری داشته باشیم. اغلب نمایش های آماتوری (تجربی) و حتی گاه حرفه ای، ‌كه جاذبه ای برای مخاطبان ندارند،‌ از ضعف متن و نارسایی های نمایشنامه رنج می برند!

 

در حالی كه یك نمایشنامه قوی و جذاب را اگر یك گروه متوسط هم به صحنه ببرد، از جاذبه كافی برای بیننده برخودار است. یك متن ضعیف نمایشنامه را یك گروه قوی هم نمی تواند برای تماشاگر قابل تحمل بسازد. بدین ترتیب تا حدودی پاسخ پرسش های ما درباره اهمیت "‌انتخاب موضوع" و " طرح اولیه " نمایشنامه داده می شود. حال باید در جستجوی " موضوع "،‌ " ایده" و "طرح" برای نمایشنامه باشیم. ایده و طرح اولیه نمایشنامه را كه طبعاْ در برگیرنده یك موضوع (محتوا) است، ‌از كجا باید بدست بیاوریم؟ برای كسی كه اهل كتاب و مطالعه باشد، یافتن ایده و فكر اولیه از بین داستانها، ‌حكایتها، اشعار و سرده ها،‌ زندگی نامه ها، ‌مجلات و منابع مكتوب مرتبط با ادبیات كودك و نوجوان بسیار آسان است.

 

علاوه بر منابع مكتوب ادبیات كودكان و نوجوانان، منابع ادبیات شفاهی مثل: " قصه هاو حكایت های عامیانه "،‌ "‌ ضرب المثل "‌،‌ " ترانه ها و چیستان ها" و هر آنچه كه در گفتار شفاهی مردمان این سرزمین شنیده و دیده می شود،‌ می تواند ایده و موضوع مناسبی برای طراحی یك نمایشنامه باشد. البته باید توجه كنیم كه هر قصه و حكایت یا موضوعی ممكن است "‌قابلیت های نمایشی"‌ یا دراماتیك نداشته باشد.

 شاید موضوع برای شنیدن خوب باشد،‌ امّا مناسب تبدیل شدن به نمایشنامه و دیدن نباشد. به هنگام جستجوی طرح اولیه برای نمایشنامه ها باید سراغ موضوعات و قصه هایی برویم كه جذاب،‌ بكر و حتی الامكان دست اوّل باشند و قابلیت های نمایشی داشته باشند. گاهی نیز ممكن است ایده اولیه بر اساس یك موضوع یا موضوع یا قصه، توسط نویسنده نمایشنامه تغییر پیدا كند و در جریان تبدیل شدن به نمایشنامه مورد " اقتباس "، " الهام" یا "‌باز آفرینی"‌ قرار گیرد و یا از تلفیق و تركیب دو یا چند موضوع و حكایت،‌ یك اثر هنری جدید و خلاق آفریده شود. در هر صورت نویسنده نمایشنامه می تواند در جریان آفرینش های هنری یا ادبی كار خود از منابع مكتوب یا شفاهی الهام گرفته و بر اساس تخیلات و خلاقیت شخص خود،‌ به آفرینش هنری و ادبی تازه و بدیع در حوزه نمایش با حفظ امانت و قید منابع مورد استفاده بپردازد. علاوه بر منابع ادبی، ‌بعضی "‌مشاهدات"‌ و "‌وقایع و حوادث" روزمره زندگی نیز می تواند منبع ایده و انگاره برای نگارش نمایشنامه باشد.

 

یك نویسنده می تواند با دقت كردن و مطالعه پیرامون حوادث و وقایع زندگی خود و اطرافیانش و محیط،‌ یا با مراجعه به "‌خاطرات" و "‌مشاهدات" دیگران وبازنگری در آنها به طراحی یك داستان برای نمایشنامه بپردازد. اتفاقاْ وقتی موضوع یا ایده برای نمایشنامه یا هر نوع اثر ادبی از منابعی اقتباس می شود كه ما نسبت به آن شناخت بیشتری داریم،‌ طبعاْ از دقت نظر و موشكافی بیشتری برخوردار شده و همه جوانب آن مورد توجه قرار می گیرد. در حال حاضر چون عمده‌ فعالیت نمایشی در مراكز فرهنگی هنری پیرامون " نمایش عروسكی"  چرخ می زند و

نمایشنامه ها باید در خدمت فعالیت های عروسكی باشند، طبعاْ نمایشنامه های نگاشته شده نیز باید از قدم اول و انتخاب موضوع و ارائه طرح با " نمایش عروسكی " همراه و هماهنگ باشند. بدین لحاظ در اینجا این سؤال مطرح می شود كه طرح نمایشنامه عروسكی چه تفاوت هایی با نمایشنامه های معمولی دارد و دارای چه ویژگی هایی است؟

به طور خلاصه می توان گفت: در نمایشنامه عروسكی امكانات و قابلیت‏های ویژه ای برای طرح حوادث غیر واقعی و غیرمعمول در صحنه وجود دارد كه با نمایشنامه های دیگر متفاوت است. این ویژگی ها شامل ابزار و عناصر خاصی است كه قابلیت های نمایش عروسكی را متناسب با نیاز مخاطبان توسعه می دهد. از جمله این ویژگی‏ها " تخیل و فانتزی" (غیرواقعی بودن حوادث و وقایع)، " اغراق و بزرگ نمایی"، " طنز و شوخی"، " نماد گرایی و ریزپردازی"، " خلاصه گویی و آهنگین بودن كلام" و... در جوهره طرح و متن نمایش است. (درباره این ویژگی ها به تفصیل در جزوه آموزش نمایش عروسكی ویژه مربیان فرهنگی هنری مركز كانون مطالبی آمده است كه توصیه می شود خوانندگان محترم این مبحث در مراكز فرهنگی هنری كانون آن را جستجو كنند)

 

در هر صورت امیدواریم در گام اول به زبان ساده و كاربردی توانسته باشیم شما را با اصول اولیه " انتخاب موضوع" و " ارائه ایده و طرح " برای نگارش نمایشنامه آشنا بسازیم. در گام های بعدی به مباحثی چون " پرورش موضوع " و " تقویت طرح " در نمایشنامه نویسی خواهیم پرداخت.    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (2)

 گام دوم : " پرورش موضوع " ، " تقویت طرح نمایشنامه "

 

در مقدمه این متن آموزشی و گام اول ، با زبان ساده به تعریف " نمایشنامه " و تفاوت آن با داستان پرداختیم  و ضرورت ها و کاربردهای نمایشنامه در فعالیت های فرهنگی هنری به ویژه در مراکز کانون را مورد تأکید قرار دادیم.  گام اول در نگارش نمایشنامه ، انتخاب موضوع و ایده و طرح اولیه مورد بحث قرار گرفت و منابع انتخاب موضوع معرفی شد.همچنین ویژگیهای" نمایشنامه عروسکی "  به صورت خلاصه تعیین گردید.

در گام دوم به مبحث " پرورش موضوع " و سپس " تقویت طرح اولیه نمایشنامه " خواهیم پرداخت.

 

الف) پرورش موضوع در نمایشنامه

 " موضوع "  یا " مضمون " یک نمایشنامه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . موضوعات پیش پا افتاده و مضامین دم دست نمی توانند جوهره اصلی یک متن نمایشی را به خود اختصاص دهند. موضوع نمایشنامه باید یکی از مسایل مهم زندگی انسانی و مشکلات اساسی سر راه رشد و کمال انسان را مد نظر قرار دهد تا از ماندگاری و تأثیر گذاری عمیق تر برخوردار باشد. بدیهی است که در حوزه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان نیز موضوعات و مسایل مطرح در داستان ، شعر یا نمایشنامه علی رغم ساده بودن ، ملموس بودن و قابل تجربه شدن، نباید کم ارزش باشند، زیرا ادبیات به ویژه نوع نمایشی و دشوار آن باید در خدمت فرهنگ سازی، تعلیم و تربیت و پرورش فکری مخاطبان قرار گیرد.  بنابراین موضوع نمایشنامه مهم است و علاوه بر انتخاب یک موضوع با ارزش ، می بایست تدبیر هنری و ادبی لازم را برای پرورش موضوع و تقویت پایه های اصلی متن نمایشی صورت پذیرد.

" پرورش موضوع "  به عبارت ساده و روشن به معنی پر و بال دادن و رشد منطقی و معقول محتوی نهفته در اثر ادبی- نمایشی ( نمایشنامه) است، به طریقی که ارزش و اعتبار آن موضوع یا مضمون بیشتر و برتر شود. به طور مثال ممکن است ما موضوع " حسد  " یا "  طمع کاری " انسان را در نمایشنامه با هدف نکوهش و سرزنش این صفت زشت و ناپسند انسانی مد نظر قرار داشته باشیم و هدف اصلی ما از پرداختن به این موضوع در نمایشنامه انتقال این پیام به خوانندگان یا بینندگان باشد که : " حسادت بد است و انسان حسود خود را نابود می کند " یا طمع کاری انسان را به فساد و تباهی می کشد. " و.... برای انتقال صحیح و زیبای این اندیشه و پیام به مخاطبان و موضوعات با ارزش دیگری در کلام بزرگان ، احادیث و روایات منسوب به ائمه اطهار یا پیامبران و کتب مقدس آمده لازم است موضوع درست " پرورده " شود و " در جان کلام " جای گیرد و " جان مایه "  محکم و قوی پیدا کند.اگر موضوع به صورت سطحی و خام در اثر ادبی – نمایشی مطرح شود و مراقبت لازم برای پرورش آن انجام نگردد، طبعاً میزان اثر گذاری و ماندگاری آن کم شده و ارزش محتوایی اثر کاهش پیدا می کند.

 

بنابر این می بایست از جنبه های مختلف به موضوع نمایشنامه قبل از شروع بپردازیم و نگاه عمیق و همه جانبه به ماجرا داشته باشیم تا موضوع و مطلب اصلی متن با شکل منطقی و مستدل همراه با ظرافت و زیبایی های خاص اثر هنری و ادبی به مخاطبان منتقل شود. برخی نکات قابل توجه و جوانب مورد نظر در پرورش موضوع نمایشنامه عبارت است از:

1- با ارزش بودن موضوع ( مهم بودن - اثر گذاری و تعیین کنند گی آن )

2- فراگیر بودن موضوع ( گستردگی و دامنه دار بودن موضوع )

3-منطقی بودن موضوع ( با عقل و منطق انسان جور در آمدن )

4- تناسب موضوع برای مخاطبان ( قابل درک و یافت شدن)

5- پشتوانه داشتن موضوع( در زندگی انسان – در کلام بزرگان و فرهنگ )

6- بِکر بودن نوع نگاه به موضوع ( از زاویه خاصی به موضوع نگریستن که نو باشد) ( خلاقیت در موضوع)

7- قابلیت های نمایشی در موضوع ( امکان دیده شدن و به نمایش در آمدن موضوع)

8- جاذبه داشتن موضوع ( جلب توجه مخاطبان  نسبت به موضوع و ماجرا )

9- لذت بردن از درک یا کشف موضوع( به واسطه اثر هنری و درک آن )

10- اثر گذار بودن موضوع ( ایجاد زمینه تغییر و تحول در مخاطبان )

و...

 

این نکات مواردی است که در پرورش موضوع نمایشنامه خوب است نویسندگان به آن توجه کنند ، قطعاً موارد مهم و با ارزش دیگری نیز در انتخاب موضوع و پرورش آن در آثار نمایش و جود دارد که به وسیله نویسندگان و صاحب نظران در آثار علمی و هنری مربوط به حوزه ادبیات و ادبیات نمایشی بدان توجه شده است . ( با توجه به محدود بودن مطالب در این مجموعه به خوانندگان محترم توصیه می شود که حتماً برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص به کتاب های علمی و فنی در زمینه نمایشنامه نویسی ، فیلمنامه نویسی و ادبیات نمایشی مراجعه کنند.

 

ب) تقویت طرح در نمایشنامه

چنانچه قبلاً نیز اشاره کردیم ، طرح نمایشنامه ، چهارچوب اصلی و اسکلت اساسی پیکره متن است و بار اصلی اثر نمایشی را به دوش می کشد . هر چه طرح نمایشنامه قوی تر، مستحکم تر و حساب شده طراحی و تدبیر شده باشد ، به همان میزان موفقیت متن در خواندن و اجرا تضمین می شود.

به بیان ساده تر " طرح " نقشه مهندسی ساختمان نمایشنامه است و اگر این طرح و نقشه ، حساب شده و دقیق باشد ما با بنای مستحکم و زیبایی روبرو می شویم که دیدنی و جذاب است.

جهت تقویت طرح نمایشنامه ، می بایست به چند نکته توجه کنیم:

1- طرح کلی داستان نمایشنامه ( روابط علت و معلولی در طرح )

2- ساختار فنی طرح و عناصر موجود درآن ( عناصر ملودرام )

3- ترکیب بندی صحنه ها و حوادث ( حادثه پردازی )

4- توجه به اشخاص بازی و شخصیت پردازی در طرح

5- تعیین زبان نمایشی در طرح

و....

چنانچه قبلاً نیز گفتیم ایده و فکر اولیه طرح نمایشی ما معمولاً دارای یک منبع و مأخذ داستانی و یا ماجرایی واقعی و قابل مشاهده است. وقایع و حوادث موجود در داستان اصلی مورد اقتباس یا انتخاب ما ، باید دارای روابط علت و معلولی منطقی و قابل قبول باشد تا تصنع در آن به وجود نیاید. یعنی آنکه خواننده نمایشنامه یا بیننده به راحتی روابط علت و معلولی حوادث و  وقایع مطرح شده را بپذیرد.

 

" ساختار فنی " یا تکنیکی موفق در طرح نمایشنامه نیز با پیروی از اصول و عناصر ساختار " ملودرام " که رایج ترین روش پرداخت داستان ، نمایشنامه فیلمنامه است ، شکل می گیرد. در طرح می بایست عناصر ساختار ملودرام و جایگاه آن ها دیده شود. این عناصر عبارت است از : مقدمه – حادثه یا بحران- گره افکنی- اوج گیری و نقطه اوج ، گره گشایی ، فرود و نتیجه گیری و پایان که در گام های بعدی آموزش نمایشنامه با توضیح بیشتر آن را به شما معرفی می کنیم .

 

حادثه پردازی در طرح اصلی نمایشنامه ( چکیده ماجرا و حوادث) باید ترکیب صحیح و منطقی داشته باشد و در پیشبرد متن تأثیر بسزا داشته باشد. ترکیب حوادث به مفهوم تقدم یا تأخر قایل شدن برای سیر حوادث یا زنجیر وقایع در نمایشنامه است و چینش صحیح و کنار هم قرار دادن این حوادث بر اساس ساختار منطقی که قبلاً اشاره شد به تقویت طرح نمایشی شما کمک می رساند. توجه به اشخاص اصلی بازی در طرح یا شخصیت ها و پرسناژهای نمایش و پرداخت مناسب به تقویت اساسی طرح نمایشی می انجامد.

 

قهرمانان و اشخاص تعیین شده در متن نمایشی که عامل حوادث و وقایع هستند یا حوادث و وقایع بر آنها استوار می شود، نیز می بایست با دقت بیشتری در طرح اصلی قرار گیرند و نقش هر یک با محاسبه ای مشخص تعیین شود. بدین ترتیب شخصیت های نمایش واقعی ، ملموس و منطقی به نظر می رسند. در خصوص شخصیت پردازی در نمایشنامه نیز در گام های بعدی بیشتر گفتگو خواهیم داشت. و آخرین مطلب در تقویت طرح ، تعیین زبان نمایشی جذاب در طرح است . اگر متن شما برای کودکان تنظیم می شود ، ممکن است زبان شخصیت ها به صورت آهنگین ، شعر و نظم یا نثر در نظر گرفته شود و یا ترکیبی از نثر و نظم ، و یا ممکن است اصلاً دیالوگ و گفتگو یا تک گویی ها ( مونولوگ ) در طرح شما نقش کمرنگ تری پیدا کند ، در هر صورت استفاده از زبان مناسب نمایشی در طرح و پیش بینی نحو? استفاده از زبان گفتاری و نوشتاری نیز به تقویت طرح مدد می رساند.

Ra.nak بازدید : 25 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

اعضا:
توضیحات:
سال تاسیس: 1355
موسسان: منیژه محامدی ـ محمد اسکندری
منیژه محامدی
زمینه اصلی فعالیت:
یادداشت”منیژه محامدی“ درباره”پیوند“
((گروه پیوند در شکل حرفه‌ای از گونه‌ها و تکنیک‌ها و متدهای حرفه‌ای تئاتر سود برده است.))
اعضای ثابت گروه:
”منیژه محامدی“ (کارگردان، مترجم، نویسنده)
”محمد اسکندری“ (مشاور کارگردان، نویسنده، کارگردان، بازیگر)
”مهوش افشا‌ر‌پناه“ (بازیگر)
”آزیتا لاچینی“ (بازیگر)
”محسن زهتاب“ (بازیگر)
”حبیب دهقان نسب“ (بازیگر)
”محمد شیری“ (بازیگر)
”رضا مختاری“(بازیگر)
”ارشام مؤدبیان“ (دستیار کارگردان، آهنگساز)
”مریم غیورزاده“ (مدیر اجرا، طراح لباس، دستیار صحنه)
”سروش آزادگان“ (بازیگر)
”هدیه عبدالوهابی“ (منشی صحنه)
”افشین رهنمون“ (بازیگر)
”نادر نادرپور“ (بازیگر)
”محمود لاچینی“ (بازیگر)
”یاسمین خلیلی“ (طراح پوستر و بروشور)
اجرای نمایش”فالگوش“ نوشته”محمد اسکندری“ به کارگردانی” منیژه محامدی“، سالن سنگلج، 1382
اجرای نمایش”دایره بسته“ نوشته” اریش رمارک“ به کارگردانی”منیژه محامدی“، سالن قشقایی، 1381
اجرای نمایش”دشمنان جامعه سالم“ نوشته”ابراهیم نبوی“ به کارگردانی”منیژه محامدی“، سالن چهارسو، 1380
اجرای نمایش”سو و شون“ نوشته”سیمین دانشور“به کارگردانی”منیژه محامدی“، سالن اصلی، 1379، 1380
اجرای نمایش”مسافر بی‌توشه“ نوشته”ژان آنوی“به کارگردانی”منیژه محامدی“، سالن چهارسو، 1378
اجرای نمایش”مسئله‌ای نیست“ نوشته”دیوید آیوز“به کارگردانی”منیژه محامدی“، کافه‌تریای سالن اصلی، 1378
اجرای نمایش”دادگاه نورنبرگ“ تنظیم”محمد اسکندری“به کارگردانی”منیژه محامدی“، سالن چهارسو، 1377
اجرای نمایش”روز از نو“ نوشته”داریو فو“به کارگردانی”منیژه محامدی“، سالن شماره 2، 1376
اجرای نمایش”شازده کوچولو“ تنظیم” منیژه محامدی“به کارگردانی”منیژه محامدی“، آمریکا، 1376
اجرای نمایش”مده“ نوشته”ژان آنوی“ به کارگردانی”منیژه محامدی“، تالار هنر، 1374
اجرای نمایش”رویای نیمه شب تابستان“ نوشته”ویلیام شکسپیر“به کارگردانی”منیژه محامدی“، آمریکا، 1373
اجرای نمایش”پرنده در قفس“ نوشته”محمد اسکندری“به کارگردانی”منیژه محامدی“، آمریکا، 1371
اجرای نمایش”امروز ابر تا فردا“ نوشته” لوتر“به کارگردانی”منیژه محامدی“، آمریکا، 1371
اجرای نمایش” سیاه‌ها“ نوشته”ژان ژنه“به کارگردانی”منیژه محامدی“، آمریکا، 1370
اجرای نمایش”کتیبه“ نوشته” محمد اسکندری“به کارگردانی”منیژه محامدی“، آمریکا، 1370
اجرای نمایش ”حلاج“ نوشته ”محمد اسکندری“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1369
اجرای نمایش ”شب در شب“ نوشته ”محمد اسکندری“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1369
اجرای نمایش ”بازرس“ نوشته ”گوگول“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1378
اجرای نمایش ”آنتیگون“ نوشته ”ژان آنوی“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1367
اجرای نمایش ”کلفت‌ها“ نوشته ”ژان ژنه“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1367
اجرای نمایش ”نظارت عالیه“ نوشته ”ژان ژنه“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1366
اجرای نمایش ”زندگی یک هنرمند“ نوشته ”ژان آنوی“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1365
اجرای نمایش ”پرواز بر فراز آشیانه فاخته“ نوشته ”دیل وازرمن“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، سالن اصلی، 1364
اجرای نمایش ”ترانه مقاومت“ نوشته ”محمد اسکندری“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، تالار وحدت، 1362
اجرای نمایش ”تبعه دست دوم“ نوشته ”بن کالدول“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، سالن قشقایی، 1361
اجرای نمایش ”ویرانگر“ نوشته ”سال بلو“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، خانه نمایش اداره تئاتر، 1360
اجرای نمایش ”حکومت‌ نظامی“ نوشته ”فرانکو سولیناس“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، تالار سنگلج، 1359
اجرای نمایش ”کتیبه“ نوشته ”محمد اسکندری“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“،خانه نمایش، 1358
اجرای نمایش ”تندیس“ نوشته ”محمد اسکندری“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، فضای باز، 1358
اجرای نمایش ”چوب‌ بدست‌های ورزیل“ نوشته ”غلامحسین ساعدی“ به کارگردانی ”منیژه محامدی“، آمریکا، 1355
ترجمه کتاب ”بداهه‌سازی در تئاتر“، ”فیلیپ برناردی“، ”منیژه محامدی“، امیرکبیر، 1376
ترجمه کتاب”پرواز بر فراز آشیانه فاخته“، ”دیل وازرمن“، ”منیژه محامدی“،گلمهر، 1374
ترجمه کتاب”حکومت نظامی“ ، ”فرانکو سولیناس“، ”منیژه محامدی“،نوید، 1358
ترجمه کتاب”روز از نو“،”داریوفو“،”منیژه محامدی“،گلمهر، 1376
ترجمه کتاب”مسئله‌ای نیست“ ، ”دیوید آیوز“ ،” منیژه محامدی“،گلمهر، 1378
برگزاری”کنفرانس تئاتر درمانی“، دانشگاه آزاد اسلامی، 1381
برگزاری”کنفرانس تئاتر درمانی“، دانشگاه علوم پزشکی، 1377
برگزاری”کنفرانس تئاتر درمانی“، دانشگاه علوم پزشکی، 1375
برگزاری”کنفرانس تئاتر مدرن“، دانشگاه سانفرانسیسکو، 1373
برگزاری”کنفرانس تئاتر ایران“، دانشگاه سانفرانسیسکو، 1372
برگزاری”کنفرانس تئاتر ایران“، دانشگاه واشنگتن، سن لوییز، 1372
برگزاری”کنفرانس تئاتر درمانی“، دانشگاه پرکلی کالیفرنیا، سال(؟)
چاپ مقاله با موضوع ”تئاتر درمانی“، مجله صحنه، 1382
چاپ مقاله با موضوع ”تئاتر درمانی“، مجله هنر، 1381
چاپ مقاله با موضوع ”مارسل مارسو“، مجله نمایش، 1379
چاپ مقاله با موضوع ”اردوارد البی“، مجله نمایش، 1378
چاپ مقاله با موضوع ”تئاتر درمانی“، مجله سینما تئاتر، 1375
چاپ مقاله با عنوان ”ببخشید“، مجله سینما تئاتر، 1376
چاپ مقاله با عنوان” زن یهودی “، مجله سینما تئاتر، 1376
چاپ مقاله با موضوع” تئاتر درمانی“، مجله مهر، 1375، 1376
چاپ مقاله با موضوع ”تئاتر درمانی“، مجله مهر، 1376

Ra.nak بازدید : 13 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)



اين روزهاي سرد زمستاني در تالار اصلي مجموعه تئاتر‌شهر تهران شاهد حضور منيژه محامدي در مقام مترجم و كارگردان نمايش"آمادئوس" هستيم. كارگردان، مترجم و استاد دانشگاهي كه پرونده ‌رنگين و متنوعي را پيش رويش دارد و هنوز هم از اجراي"پرواز بر فراز آشيانه فاخته‌اش" به عنوان يك اجراي ارزنده نام مي‌برند، البته همه آثارش با روي خوش منتقدان روبرو نبوده‌ اما همواره با مخاطب چشمگير روبرو شده است. به همين دليل مي‌توان از او به عنوان هنرمندي در خور تامل با خدمات شايسته در عرصه تئاتر و ترجمه متون خارجي ياد كرد.
منيژه محامدي که در سال 1356 گروه نمايش"پيوند" را در تهران راه‌اندازي كرده ‌و در اين باره مي‌گويد‌:«گروه از سال 56 به كمك آقاي اسكندري تأسيس شد و از همان زمان تاكنون ما همه كارها را با هم انجام داده ايم، اما از بچه‌هاي قديمي بعد از نمايش"پرواز بر فراز آشيانه فاخته" هنوز هم اكثراً در گروه هستند، مثل خانم"لاچيني" كه سال‌هاست در گروه پيوند كار مي‌كند و آقاي زهتاب، آقاي سمندرپور، آقاي شيري، خانم مهوش افشارپناه و... هنوز هم با گروه همكاري مي‌كنند.»
البته او هنوز هم رابطه ‌خود را با هنرمندان آمريكايي و ايرانيان مقيم آنجا حفظ كرده‌ و در اين باره نيز مي‌افزايد‌:«همچنان با گروه‌هاي نمايشي آن سرزمين در ارتباط هستم. هر سال كه به آمريكا مي روم با"گلدن تئاتر پروداكشن" و بچه‌هايي كه به زبان فارسي تئاتر اجرا مي‌كنند، همكاري دارم، حتي زماني كه در تهران هستم، باز هم اين ارتباط وجود دارد.»
محامدي همچنين پيش از سال 76 بيشتر از تئاتر وقت خود را صرف توليدات تلويزيوني كرد.‌ در اين‌ ارتباط مي‌گويد‌:«‌اوايل كه هنوز تئاتر به طور جدي احيا نشده بود، براي كارگرداني تله تئاتر"خانه عروسك" دعوت شدم. دو سريال هم براي نوجوانان كار كردم با عنوان"گره" و"مذاكره اصولي". دو كار تلويزيوني هم داشتم كه آقايان اسكندري، شيري و محمود رضا رحيمي هم در آن حضور داشتند. بيشتر كساني كه از"خانه عروسك" در گروه بودند، همچنان با گروه پيوند همكاري مي‌كنند.‌»
مروري بر فعاليت‌ها
‌اين كارگردان كه از سال 1344 فعاليت تئاتري خود را در ‌مقام کارگردان آغاز كرد‌، در سال 1344 براي اولين بار نمايش"لوت" نوشته كريستوفر مارلو را در آمريكا به صحنه مي‌آورد. نمایشنامه "چوب به دست‌های ورزیل" را كه غلامحسین ساعدی نوشته قبل از انقلاب و در سال 1354 به انگلیسی ترجمه و در آمریكا آن را كارگردانی می‌كند. او از آن سال تا امروز در مقطع‌هاي مختلف بيش از 40 عنوان نمايش را در آمريكا به صحنه آورد و در اين سال‌ها همچنين نزديك به 20 عنوان نمايش را در كشورمان اجرا كرده است.
‌او از آن دست كارگرداناني است كه متن‌هاي خود را بر اساس اولويت محتوايي و ‌تنوع گزينش كرده است. به همين دليل در پرونده كاري او آثاري از ژان پل سارتر‌‌، ‌‌الكترا‌‌(برتولت برشت‌)، گاليله- فيل- زن خوب سچوان- زن يهودي‌(داريوفو )‌، مده- روز از نو(‌ژان ژنه‌)، پرده- نظارت عاليه- كلفت‌ها- سياه‌ها(‌ژان آنوي‌)، زندگي يك هنرمند- آنتيگون- مده- مسافر بي‌توشه(‌آرتور ميلر‌)، چشم اندازي از پل(‌ادوارد آلبي )، ماشين حساب- داستان باغ وحش(‌اوژن يونسكو‌)، درس( يوجين اونيل‌)، سير روز در شب(‌آنتون چخوف‌)، باغ آلبالو- سه خواهر( و آثاري از ويليام شكسپير، كريستوفر مارلو، بن جانسن، بوخنر، ديل وازرمن، گوگول، اگزو پري، ساراماگو، ديويد آيوز و اريش مارك به چشم مي‌آيد.
‌منيژه محامدي در ايران بيشتر از متن هاي محمد اسكندري استفاده كرده ‌‌و علاوه بر آن متن‌هايي از غلامحسين ساعدي‌‌‌ چون"چوب به دست‌هاي ورزيل"، از ‌سيمين دانشور‌"سووشون" و از ابراهيم نبوي"دشمنان جامعه سالم"‌ را به صحنه آورده است. او با اين همه تنوع فكري و شكلي، درصدد تجربه گونه‌هاي متفاوت تئاتري بوده است. فالگوش، كتيبه و تنديس از جمله آثار اين كارگردان است كه بر اساس اقتباس از شعر بوده‌اند، و حلاج را بر اساس كتاب‌هاي مختلف اقتباس كرده است.
‌منيژه محامدي سال‌هاست كه در دانشكده‌هاي تئاتري به تدريس بازيگري و كارگرداني مشغول است و تاكنون شاگردان بسياري را به جامعه تئاتري كشورمان تحويل داده است. او همچنين در مقام مترجم 4 نمايشنامه"پرواز بر فراز آشيانه فاخته" ( فيليپ برناردي)، "مساله‌اي نيست" ‌(ديويد آيوز)، "روز از نو" ( داريو فو)، "حكومت نظامي" ( فرانكو سوليناس) و "كتاب بداهه‌سازي در تئاتر" را ترجمه و منتشر كرده است.
ناگفته نماند كه مجموعه مقالاتي از منيژه محامدي از سال 1375 تاكنون در نشريات ايراني به چاپ رسيده است. تئاتردرماني، مارسل مارسو، ادوارد آلبي، پانتوميم صحنه پانتوميم خياباني، برخي از موضوعات مطروحه در اين مقالات است كه در مجلات صحنه، هنر، نمايش، سينماتئاتر، مهر و درمانگر چاپ شده است.‌
تئاتردرماني
كتاب درام درماني با موضوع روش‌هاي جامع درمان بيماري‌هاي رواني بوسيله تئاتر و نمايش نوشته منيژه محامدي است كه در اين باره معتقد است : اين كتاب حاصل سال‌ها تحقيق و كار عملي است كه در خارج از كشور بر روي درام درماني انجام داده‌ام. پديده سايكو درام يا تئاتر درماني در ايران چندان شناخته شده نيست.تنها در بهزيستي استان تهران يك دوره كلاس فوق برنامه تئاتر درماني برگزار شده است. در صورتي كه تئاتر درماني در سطح دنيا به عنوان يكي از بهترين و روش‌مندترين پديده‌هاي درماني براي بيماران رواني شناخته شده است. سايكو‌درام از دهه شصت ميلادي در كشورهاي غربي ابداع و به عنوان يك روش درماني شناخته و پس از بررسي‌هاي لازم بر روي بيماران مختلف در مدارس، زندان‌ها و جامعه معلولان غرب به كار گرفته شد. در ديگر روش‌هاي درمان رواني گروهي، درمانگر هميشه در خارج از گروه قرار دارد و بدين‌سان بين بيمار و درمانگر فاصله‌اي وجود دارد، اما در تئاتر درماني درمان‌گر عضوي از گروه است كه با بازي، تمركز و بداهه‌سازي، خلاقيت‌ و تخيل تمام مشكلات افراد را در گروه از گذشته به حال مي‌آورد و در زمان حال به درمان آن‌ها مي‌پردازد.‌
بداهه‌سازي در تئاتر
بداهه‌سازي در تئاتر نوشته فيليپ برناردي با ترجمه‌ منيژه محامدي براي چاپ اول در سال 1376 در 164 صفحه توسط انتشارات اميركبير منتشر شد.
اين اثر با ارائه 900 تمرين بداهه‌سازي براي تئاتر زمينه لازم را براي تمرينات بازيگري و كارگرداني و نويسندگي بدون متن آماده را فراهم مي‏كند. با توجه به امريكايي بودن اثر مترجم كوشيده تا با تغييراتي در برخي قسمت‌ها فضا را براي برخي مخاطبان ايراني با توجه به فرهنگ كشور تغيير دهد.‌
آف آف برادوي‌
كتاب"‌آف آف برادوي" و دو نمايشنامه"غسل پرنده" و"تبعه دست دوم" با ترجمه منيژه محامدي در نشر قطره در آبان 86 منتشر شد. كتاب"آف آف برادوي" شامل دو نمايشنامه"غسل پرنده"، "تبعه دست دوم" و عكس‌هاي نمايش"‌تبعه دست دوم" است.
محامدي در مقدمه كتاب مي‌نويسد:‌‌"آف آف برادوي" جريان سازترين دوره تئاتر آمريكاست. دوره‌اي كه با شروع آن نطفه مخالف با ديدگاه‌هاي بورژوازي برادوي بسته شد. آف آف برادوي،تفكر و ايدئولوژي سرمايه داري برادوي را رد كرد و در راستاي اين حركت، تئاتر را به ميان مردم كشاند.
مردمي كه مي بايست تئاتري پرمحتوا و از دل اجتماع بيرون آمده را ببينند.در آف آف برادوي از سالن‌هاي تئاتر با استانداردهاي جهاني خبري نبود، بلكه امكانات فني محدود و استفاده از نشانه‌هاي نمايشي جزئي مورد نظر بود.
در اين مجموعه دو نمايشنامه از لئونار ملفي و بن كالدول دو نويسنده اين دوره آورده شده است، اين كتاب سعي دارد به جوانب مختلف اين دوره جنجال برانگيز بپردازد. ‌
سووشون
نمایش"سووشون" بر اساس رمان 23 فصلی و 306 صفحه‌‌ای"سووشون" از شاهكارهاي داستاني معاصر به قلم سيمين دانشور نوشته و تنظيم شده است. منيژه محامدي در 11 تابلو نمایشنامه سووشون را تنظيم كرده است. "سووشون" سال 1348 منتشر شد و درست بعد از سه دهه از آن روزها و سال‌ها كه گذشت، همان رمان برای صحنه و تئاتر اقتباس شده. منیژه محامدی،‌ متن رمان را به پیشنهاد دوستان خوانده و در شش هفته آن را تبدیل كرده به نمایشنامه كه در همان سال هم با بازی بازیگران روی صحنه رفت و عكس‌های آن هم در آخر كتاب ضمیمه شده است.
محامدی همان سال كه"سووشون"‌ را اقتباس كرد، متن خود را فرستاد برای سیمین دانشور تا او بخواند و نظرش را درباره این اقتباس بدهد. دانشور هم در پاسخ به نویسنده نمایشنامه نوشت:‌«می‌دانستم كه خانم منیژه محامدی در كار خود استاد است به همین علت وقتی خواست سووشون، نوشته مرا به صورت نمایش اجرا كند، بی‌درنگ پذیرفتم. اشتباه نكرده بودم. منیژه محامدی به هر كاری دست بزند طلا می‌شود. شاید در تاریخ تئاتر كشور ما،‌ نمایشنامه سووشون با اجرای او، یكی از پربیننده‌ترین نمایش‌ها در تئاتر كشور ما باشد».
البته این حرف‌ها را سیمین دانشور در نامه‌ای نوشته كه تاریخ 16/6/85 را بر خود دارد. اما نمایشنامه‌ای كه با نام"سووشون" منتشر شده، در برخی موارد تفاوت‌هایی دارند با متن رمان. اصلا خود سووشون هم صورت شكسته سیاوشان است. شیرازی‌ها می‌گوید: سووشون و سین را با فتحه می‌خوانند همانطور كه سیاوش را با فتح واو می‌خوانند. چه بگویند سووشون و چه بگویند سَووشون معنای آن یكی است؛ زاری كردن برای سوگ سیاوش.‌
چشم اندازي از پل‌
"چشم اندازي از پل" به كارگرداني منيژه محامدي و نوشته آرتور ميلر نخستين نمايشي بود كه در سال 86 در تالار اصلي تئاترشهر ‌روي صحنه رفت و در واقع آن را افتتاح كرد. اين نمايش دكور عظيمي داشت و با حضور بازيگراني چون حبيب دهقان نسب، مهوش افشارپناه و محمد اسكندري. كار منيژه محامدي كه مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت يك تراژدي شسته رفته بود كه توانست فروش نسبتاً خوبي هم در گيشه داشته باشد. ‌
كوري
"كوري" به كارگرداني منيژه محامدي و نويسندگي محمد اسکندري با نگاهي به داستان کوري ژوزه ساراماگو كه در سال 1998 برنده جايزه نوبل ادبي شد، طراح صحنه منيژه محامدي و احمد کچه‌چيان، طراح لباس مريم غيور‌زاده و بازيگري محمد اسکندري، مهوش افشار پناه، مهدي ميامي، فرزانه نشاط‌خواه و... در سال 86 در تالار اصلي تئاتر شهر اجرا شد.
در شهري مردم يک به يک دچار کوري سفيد مي شوند. دولت آنها را در محوطه‌اي قرنطينه مي‌کند و داستان نمايش از اين قرنطينه آغاز مي‌شود.
منيژه محامدي با علاقه‌اي که به ادبيات دارد سعي مي كند تا هرازگاهي يکي از آثار مطرح ادبيات داستاني ايراني يا خارجي را روي صحنه تئاتر پيش روي مخاطبانش قرار دهد.
اما اين بار بيش از محامدي، اسکندري در مقام نگارنده نمايشنامه، بخش‌هايي از داستان ساراماگو را حذف کرده و در واقع تنها يک فصل از داستان را تبديل به نمايشنامه کرده است. او در اين فصل با اين احتمال که تماشاگر داستان ساراماگو را قبل‌تر مطالعه کرده شخصيت‌هايي را مقابل هم قرار مي‌دهد تا با توجه به شرايط دست به فرافکني بزنند و روحيات حيواني خود را به نمايش بگذارند. فرافکني اين شخصيت ها تا حدي با توجه به شرايط آنان منطقي به نظر مي‌رسد.
منيژه محامدي نمايش كوري‌ را يك كار غيرمتعارف مي‌داند كه اصولاً از ضوابط ارسطويي تبعيت نمي‌كند و در اين خصوص معتقد است:«رمان كوري نيز كاملاً غيرمتعارف است. در آن شخصيت پردازي صورت نگرفته و ‌علائم نگارش، مثل نقطه و كاما ‌‌وجود ندارد. اول شخص در اين رمان يك باره تبديل به سوم شخص مي‌شود و.. ما هم به همين دليل به دنبال خلق يك فضاي غير متعارف تئاتري برآمده‌ايم.»‌
تبرئه شده
نمایشنامه"تبرئه شده" حاصل تحقیق درباره آدم‌های بی‌گناهی است که سال‌ها در زندان‌های امریکا زندانی بوده‌اند. این نمایشنامه برگرفته از واقعیت اتفاقات سال‌های مختلف امریکاست.
دو نویسنده آن درباره محکومان بی‌گناه تحقیق کرده‌اند و متن نوشته شده شامل ۶ مصاحبه است. در ضمن آدم‌های نمایش هم اکنون زنده‌اند. منيژه محامدي خود ترجمه این نمایشنامه را انجام داده ‌‌و ‌در ترجمه قدری دست برده و کمی بازنویسی انجام داده است چون کاراکترهای داستان تنها در امریکا شناخته شده‌اند. اما این بازنویسی تنها در این حد بوده که اطلاعات پشت جلد را به درون نمایشنامه آورده است. او سعی کرده ‌در اجرا از شیوه پیشنهادی متن فاصله بگیرد. به این صورت که تصاویر ذهنی شخصیت‌ها در بخش دیگری دیده ‌شود و هر بازیگر ۷ یا ۸ نقش متفاوت را بازی کند. چون کار مستندگونه است عمل تئاتری ‌در آن چندان زیاد نیست. تبرئه شده نوشته اریک جنسون و جسیکا بلنک با ترجمه، بازنویسی و کارگردانی منیژه محامدی و بازی محمد اسکندری، مهوش افشارپناه، مجید جعفری، فرناز رهنما، عمار تفتی، محمود لاچینی، روح الله (نادر) نادرپور، محمد خداوردی، محمد نادری، سام کبودوند و داریوش برزگر در تالار چهارسوی مجموعه تئاترشهر تابستان87 روی صحنه رفت. ‌
آمادئوس
ارژنگ اميرفضلي، مجيد جعفري، مهوش افشارپناه، محمد اسکندري، محمد شيري و فرناز رهنما انتخاب منيژه محامدي براي حضور و ايفاي نقش در نمايش"آمادئوس" هستند.
محامدي پيش از اجراي عمومي، نمايش"آمادئوس" را در بخش بين‌الملل جشنواره تئاتر فجر اجرا كرد و خود در پايان آن اجرا اعتراف كرد كه به دليل مشقات معمول نصب دكور، تماشاگران فقط يك تمرين – اجرا ديده اند. اين اثر نوشته پيتر شفر است که علاوه بر ترجمه، براي اجراي صحنه‌اي نيز آن را تنظيم کرده ‌است، چون زمان نمايشنامه‌ اصلي طولاني و چيزي حدود 4 ساعت بود. او سعي كرده است تا زمان نمايش را به حدود يک ساعت‌و‌چهل دقيقه کاهش دهد البته به گونه‌اي اين کار را انجام داده ‌که آسيبي به اصل اثر وارد نشود.
در"آمادئوس" كه زندگي موتسارت نابغه موسيقي و هنر اپرا به نمايش در‌مي‌آيد، شفر بر اساس شيوه مرسوم برتولد برشت بر آن است تا اين زندگي را از زبان ضد قهرمان‌‌(‌سالي يري ايتاليايي، آهنگساز دربار اتريش‌) روايت كند. مردي كه بر پايه حسادت تا دم مرگ موتسارت را مي‌كشاند و البته معترف بر نابغه بودن اين آهنگساز جوان است. محامدي هم سعي بر آن دارد تا با تركيب پراكنده ‌يك پيانو در صحنه و تكامل آن در طول اجرا، نمايش خود را پيش ببرد و تصويري متكامل را در پايان پيش روي تماشاگرش قرار دهد. ‌
منيژه محامدی در يك نگاه
منيژه محامدي يازدهم شهريور ماه سال 1324در تهران چشم به جهان گشود. او ليسانس تئاترش را از دانشگاه بركلي گرفته و تحصيلات خود را در رشته تئاتر تا مقطع كارشناسي ارشد در كاليفرنياي آمريكا گذرانده‌، او همچنين درجه تخصص تئاتر درماني را نيز از سانفرانسيسكو دريافت كرده و مدرك ارزشيابي هنري درجه 1 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را نيز داراست. محامدی سال 1355 برای اولین بار به ایران آمد، نمایش"کلفت‌ها" اثر ژان ژنه را به عنوان نخستین تجربه تئاتری‌اش در ایران در تئاترشهر به روی صحنه برد، اما دوباره در سال 1364 به آمریکا برگشت و در آن جا فعالیت تئاتری خود را ادامه داد تا سال 1373 که دوباره‌‌ به ایران بازگشت‌.
محامدي كه در دانشگاه‌هايي چون دانشگاه تهران، دانشكده هنر و معماري، دانشگاه بهزيستي، كالج الميدا و كالج سانفرانسيسكو به تدريس پرداخته، سال‌هاست در سطح حرفه‌اي به كارگرداني تئاتر مي‌پردازد.
«كلفت‌ها»، «مده»، «حكومت نظامي»، «ويرانگر»، «تبعه دست دوم»، «پرواز بر فراز آشيانه فاخته»، «روز از نو»، «چشم اندازي از پل»، «كوري» و... آثاري هستند كه او آنها را ترجمه و كارگرداني كرده است. محامدي همچنين سالها به عنوان نويسنده، طراح گريم، بازيگر و طراح صحنه نيز فعاليت داشته و تجربياتي نيز در حوزه سينما و تلويزيون دارد.
وي همچنين در زمينه ترجمه و چاپ مقاله در مجلات مختلف هنري فعاليت داشته است. او در دو فيلم گاهي واقعي‌(‌1385‌) و مدار بسته (‌1364‌) بازي كرده است. ‌

Ra.nak بازدید : 61 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

«کارل گئورگ بوشنر» در اکتبر 1813 در آلمان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته طب و فلسفه گذراند. از او تنها چهار اثر )سه نمایشنامه و یک داستان کوتاه( باقی مانده است. هر چند به احتمال زیاد آثار دیگری نیز نوشته است. برای مثال گفته می شود که او نمایشنامه «پیتر و آریتنو» را ساعتی پیش از فرارسیدن مرگ در بستر بیماری به نامزدش سپرد و از او خواست تا این نمایشنامه به دست کس دیگری نیفتد. عمر او بسیار کوتاه بود و در سال 1837 هنگامی که 24 سال بیشتر نداشت در شهر زوریخ در اثر ابتلابه بیماری تیفوس درگذشت. عقاید سیاسی و پیوند خوردن زندگی او با مبارزات سیاسی باعث شد که در همین عمر کوتاه فراز و نشیب های بسیاری را تحمل کند. در سال 1835 متهم به اخلالگری و حکم بازداشت او صادر شد. از همین رو نمایشنامه «مرگ دانتون» را در روزگار فرار و هنگامی که در زیرزمین خانه پدرش مخفی شده بود در مدت پنج هفته به نگارش درآورد و شاهکاری به گنجینه تاریخ ادبیات نمایشی افزود. بوشنر در نخستین شماره «پیک هسن» و در صفحه اول آن نوشت «صلح و آرامش برای کوخ ها و جنگ و مبارزه برای کاخ ها». مهم اینکه این مطلب سیزده سال قبل از مانیفست کمونیسم کارل مارکس به نگارش درآمده است.
    
    معروف ترین اثر او نمایشنامه «ویتسک» )1836( است که یکی از نخستین نمایشنامه هایی است که شخصیت های اصلی آن را طبقات پایین اجتماع تشکیل می دهند. «ویتسک» تراژدی عمیق و دردناکی است درباره زندگی، عشق و حسادت های سرباز ناچیز و بی چاره یی که بازیچه اجتماع و انسان ها شده است. بوشنر این اثر را بر مبنای زندگی واقعی مردی به همین نام نوشت که پس از یک محاکمه جنجالی اعدام شد.
    
    در جایی از نمایشنامه شخصیت مادربزرگ، قصه یی را تعریف می کند به این شکل:«یکی بود، یکی نبود، پسر کوچیک فقیری بود که پدر و مادر نداشت. اونا مرده بودن و هیچ کس تو دنیا براش نمونده بود. همه مرده بودن و پسر کوچیکه رفت و روزها و شب ها جست وجو کرد، اما هیچ کس تو دنیا نمونده بود. دلش می خواست بره آسمون، ماه، پایین بهش نیگا کرد. خیلی دوستانه: اما آخر سر وقتی رسید به ماه دید یه تیکه چوب کثیف بیشتر نیس.» منتقدان این داستان را به عنوان چکیده یی از شرایط ویتسک تفسیر کرده اند: انزوای اگزیستانسیالیستی فرد در جهانی بی معنی.
    
    بنا به این آیه از انجیل که ویتسک در نمایشنامه بیان می کند:«کودکان، جور بکشید تا به من تقرب پیدا کنید.»
    
    کودک تنها و گریان در ادامه کابوس ها و اضطراب های ویتسک قرار می گیرد و بیشتر جنبه نمادین دارد تا یک توصیف ساده.
    
    ویتسک به اندازه یک کودک بی گناه عاجز است. بوشنر با این داستان جانبداری دلسوزانه خود را از سربازی مفلوک اعلام می دارد. به همین دلیل، نمایشنامه یی که اولین تراژدی واقعی مردم پست است به نگارش درمی آید. داستان نمایشنامه برداشتی است از پرونده واقعی یک آرایشگر نظامی که زنش را به خاطر خیانتی که انجام داده به ضرب چاقو به قتل می رساند و محکوم به مرگ می شود. بوشنر در این اثر با این سوال مخاطب را درگیر می کند که آیا ویتسک گناهکار است، آیا ماری را باید گناهکار محسوب کرد یا بی گناه؟ همچنین می توان نمایشنامه «ویتسک» را به طور موازی با نمایشنامه «اتللو» مورد خوانش قرار داد. به هر حال مساله خیانت چه برای اتللو که از افسران برگزیده است و چه برای ویتسک که سربازی پست است به یک اندازه فاجعه ساز است. شباهت های بی شماری بین دو نمایشنامه می توان یافت. در اتللو دستمال و در ویتسک گوشواره ها اشیایی هستند که معنایی رازآمیز و مخوف می یابند. اما چیزی که این دو را از هم متمایز می کند دیدگاه متفاوت بوشنر و شکسپیر است. دستمال در اتللو میان عشق و خیانت در نوسان است اما گوشواره ها مستقیماً نشانه یی موجه بر تفاوت طبقاتی محسوب می شوند: چیزی که بیش از همه در این دو اثر اشتراک می یابد واکنش اتللو و ویتسک در مقابل خبر خیانت است. در اتللو «یاگو» حامل خبر است و در ویتسک «سروان». در اینجا هم سروان همانند یاگو سرباز بیچاره را بازی می دهد تا او را به جنون بکشاند. اما اگر اتللو خود نظامی بلند مرتبه یی است ویتسک سربازی است مفلوک و چنین است که بوشنر با نمایشنامه ویتسک تراژدی را میان توده مردم آورد.
    
    آمده است که روزی یکی از همکلاسی های بوشنر به او گفته بود«شبیه یکی از عکس های قدیمی شکسپیر است و حالت یک شهروند تمام عیار، قوی اما بدون جذابیت و تا حدی چموش را دارد.» خود او نیز در یکی از نامه هایش به شکسپیر اشاره می کند. او می نویسد:«در مقابل تاریخ شرمسارم ولی بازهم به خودم دلداری می دهم چون به غیر از شکسپیر، همه شاعران در مقابل تاریخ و طبیعت همچون شاگردان مدرسه ایستاده اند.»
    
    هر چند به گواه نمایشنامه «ویتسک» خود او همچون یک شاگرد مدرسه یی در مقابل شکسپیر قرار نگرفت.

Ra.nak بازدید : 16 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

برتولت برشت در مقام نمایشنامه نویس به شكلی عریان و پرشور «بورژواهای خودپسند» و «شكم سیر» و ریاكاری اخلاقی آنها را به باد انتقاد گرفت.
    او فرزند یك كارخانه دار بود، در مونیخ علوم طبیعی و پزشكی تحصیل كرد و در پائیز ۱۹۱۸ در یك بیمارستان نظامی خدمت سربازی اش را گذراند. پس از سربازی به تحصیل ادامه داد و پس از آن به عنوان كارشناس نمایشنامه در تئاتر كوچك و خصوصی مونیخ به كار پرداخت.
    در ۱۹۲۴ به برلین نقل مكان كرد و در آنجا هر از چندی به عنوان كارگردان در تئاتر برلین كه مدیرش ماكس راینهارت بود اشتغال داشت. در سال ۱۹۳۳ از مسیر پراگ، وین، سوئیس و فرانسه به دانمارك مهاجرت كرد و در آنجا با مجله ای كه در مسكو چاپ می شد، شروع به همكاری كرد. اقامتش در دانمارك تا سال ۱۹۳۹ به طول انجامید. با شروع جنگ ابتدا به سوئد پناه برد. در ۱۹۴۰ به فنلاند و بالاخره در ۱۹۴۱ به مسكو رفت و بعد از راه ولادی ووستك به كالیفرنیا رفت. در آمریكا در سانتامونیكا، جایی نزدیك هالیوود، اقامت گزید.
    با پایان گرفتن جنگ در سال ۱۹۴۷ به سوئیس رفت و یك سال بعد آلمان شرقی را برای گذراندن بقیه عمرش انتخاب كرد. در آنجا تا زمان مرگش در مقام كارگردان گروه تئاتری «برلینر آنسامبل» كه خود وی پایه گذارش بود، مشغول فعالیت بود. در مجموعه كارهای برشت این ویژگی ها به خوبی دیده می شود. حس همدردی قوی نسبت به «ستمدیدگان»، نفرت عمیق و انقلابی از «سركوبگران بورژوا»، شناختی روشن، اما در عین حال یكسویه از گرایشات ریاكارانه و سوداگرانه انسان ها به طور اعم و همین گرایشات در سرمایه داران به طور اخص و اراده ای قاطع برای زدودن توهمات. برشت با عناصر فوق در آثارش قصد دارد انسان را از خمودگی و احساسات غلطش رها سازد. برشت این داعیه را دارد كه می خواهد با تئاترش «دنیا» را، یعنی به زعم وی مناسبات اجتماعی - اقتصادی را تغییر دهد. او «كاهش مفهوم فردیت» را در دوران توده ها با رها كردن تصور سنتی از قهرمانان دراماتیك و تراژیك در آثارش جلوه گر می كند. شخصیت های نمایشنامه هایش نظیر گالیله، مادر كوراژ، قاضی ازداك هیچ «مشكلی» را حل نمی كنند. آنها «قهرمان های منفی»اند. آنها خودشان را با وضعیت های نامناسب تطبیق می دهند، برای دوام و بقا با این وضعیت ها از در آشتی درمی آیند. برشت در نمایشنامه «در جنگل شهرها» می گوید: «قوی بودن مهم نیست، آنچه اهمیت دارد زنده ماندن است.»
    به باور برشت مفاهیمی چون «تقصیر» و «تراژیك» با دنیای موجود كه دنیایی خالی شده از معناست، تناسبی ندارند. تنها پاسخ درست به این وضعیت به عقیده او «خواست تقلیل یافته انسان ها به بقای صرف» است. به نظر وی سرنوشتی ورای اراده آدم ها وجود ندارد و سرنوشت حاصل رفتار جمعی انسان هاست. در چنین دنیایی پول تنها معیار اخلاقی است. «بزرگ ترین جنایت بی چیزی است.»
    ۴ دوره را می توان در خلاقیت های ادبی برشت بازشناخت: در نخستین دوره كه تا سال ۱۹۳۰ می پاید، او قصد «شوكه كردن» تماشاگران بورژوا را دارد، بویژه با نمایشنامه «اپرای سه پولی». در دومین دوره (تا آغاز مهاجرتش در سال ۱۹۳۳) او كه شدیداً تحت تأثیر ایدئولوژی كمونیستی - ماركسیستی قرار گرفته با نمایشنامه های آموزشی اش قصد دارد از روی صحنه به طبقه كارگر آموزش های عقیدتی لازم برای مبارزه طبقاتی را بدهد.
    سومین دوره كه دوران مهاجرت وی از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ را دربرمی گیرد واجد اوج خلاقیت های برشت است. نمایشنامه های شاخص این دوره اش عبارتند از:«زندگی گالیله»، «زن خوب سچوان»، «مادر كوراژ و فرزندانش»، «ارباب پونتیلاو نوكرش ماتی». در چهارمین دوره كه از سال ۱۹۴۶ تا زمان مرگش به طول می انجامد برشت نمایشنامه «دایره گچی قفقازی» را به صورت داستان می نویسد و عمدتاً وقتش را صرف نگارش دوباره نمایشنامه های پیشین خودش و دیگران می كند.
    بعد از كوشش های اولیه كه در آنها هنوز عناصر اكسپرسیونیستی و بی طرفانه به شكلی بدیع با هم آمیخته اند (نمایشنامه «بعل» در سال ۱۹۱۸ «آوای طبل ها در شب» در سال ،۱۹۲۰ «در جنگل شهرها» در سال ۱۹۲۴؛ «آدم آدم است» در سال ۱۹۲۶) برشت در سال ۱۹۲۸ نمایشنامه معروفش «اپرای سه پولی» را به رشته تحریر درمی آورد. او این اثر را براساس اثر دیگری با نام «اپرای گدایان» اثر نویسنده انگلیسی جان گری كه در سال ۱۷۲۸ منتشر شده بود می نویسد. شخصیت های نمایشنامه كه از اعماق فرودست جامعه لندن هستند به شكل تیپ های مبالغه آمیز از جامعه ای فاسد و منحط به نمایش درمی آیند.
    برشت با استفاده از «آواز» كه در این اثر به شكلی نو مورد استفاده قرار داد، در حین این كه گاه جریان نمایش را قطع می كند، ولی (با موسیقی كورت وایل) به شیوه ای بسیار مؤثر به هم پیوند می دهد. زبان طعنه آمیز و تند و تیز نمایشنامه قرار است تماشاگر را از خواب بیدار كند. (نظیر جمله: «اول لمباندن، بعداً اخلاق»). در به اصطلاح «افه بیگانه سازی»(۱) جنایتكاران نمایشنامه «اپرای سه پولی» به صورت انسان هایی بهتر و حقیقی تر از آدم های عادی به نمایش درمی آیند. نمایشنامه اپراگونه «صعود و سقوط شهر ماهاگونی» با لحنی بی پروا این نكته را به نمایش درمی آورد كه «با پول همه چیز وجود دارد و بدون پول هیچ چیز.» برشت در این نمایشنامه ، در قالب تمثیل، «مدینه فاضله» جامعه سرمایه داری را به شكلی منفی به تصویر می كشد. شهر ماهاگونی را برپایه این اصل بنا نهاده اند كه بتوان در آن، در ازای پول، به همه چیز رسید. بی پولی در این شهر بزرگترین جنایت و كار مردم شهر تنها شكم پرستی و... است. ماهاگونی به دلیل تناقض های درون خودش محكوم به نابودی است.
    در « نمایشنامه های آموزشی» ارزش های هنری تحت الشعاع دكترین سیاسی كه به این آثار باسمه شده اند قرار گرفته و به همین دلیل اهیمت كمتری میان نمایشنامه های برشت دارند. (از جمله این آثار: آن كه گفت آری، آن كه گفت نه، تدبیر). نمایشنامه «زندگی گالیله»، كه او آن را در سال ۱۹۳۹ نوشت و در ۱۹۵۶ تغییراتی در آن داد. گالیله با تكذیبش حقیقت علمی را نفی می كند و بدین طریق امكانش را می یابد كه دست كم به صورت پنهانی به تحقیقاتش ادامه دهد. او آثارش را برای آیندگان از گزند نابودی مصون نگه می دارد. اما با این تكذیب در عین حال كشفش را در دسترس قدرت های غیرقابل مهار قرار می دهد. حال آن كه او می توانست با «مقاومت بسان یك مرد» نوع اجماع فكری و اتحاد دانشمندان را سبب شود تا دانش خود را منحصراً در جهت منفعت بشریت مورد استفاده قرار دهند. در ضمن تسلیم شدن گالیله در برابر دستگاه انگیزاسیون تنها به دلیل «مكر» نیست، بلكه بویژه ترس از شكنجه نیز باعث آن شده است. (از نظر برشت) گالیله آدمی است كه از زندگی لذت می برد و تاب چشم پوشی از پرنده شخصی اش را ندارد. رفتار او فارغ از هرگونه توهمات قهرمانانه است.
    او در نظر برشت «قهرمانی منفی» و یك «جنایتكار اجتماعی» است و اگرچه برشت در نابغه بودن گالیله تردیدی ندارد اما وی را برتر از آدم های بی دست و پا و حقیر طبقات پائین نمی داند (برای مثال شخصیت كراگلر در نمایش نامه «آوای طبل ها در شب»). گالیله نمایش نامه برشت، خود را این گونه ملامت می كند: «من به حرفه ام خیانت كرده ام. آدمی كه چنین كند از اصحاب علم تحمل و شكیبایی نخواهد دید.»
    یكی دیگر از آدم هایی كه همچون گالیله مقاومت را رها كرده است، شخصیت اصلی نمایش نامه «مادر كوراژ و فرزندانش» است. پس زمینه این نمایش نامه جنگ های سی ساله (۲) است. مادر كوراژ اگرچه جنگ را تحقیر می كند و از آن در عذاب است، اما در برابرش مقاومتی نمی كند و به صلاحش هم نیست كه مقاومت كند. او كه از راه همراهی سربازان و فروش وسایل مورد نیازشان به آنها نان می خورد به خوبی می داند كه چگونه باید با تزویر در اتفاقات و درگیری ها گلیم خودش را از آب بیرون بكشد تا كار و كسبش گزندی نبیند. فرزندان او كه از «واقع گرایی» و «عقل معاش» كمتری برخوردارند و دارای خصایل انسانی هستند- بویژه دخترش كاترین كه شخصیت فوق العاده تأثیرگذاری دارد- همگی از میان می روند. این در حالی است كه جنگ با همه بی معنایی ادامه پیدا می كند.
    هزینه بسیار سنگینی كه مادر كوراژ برای معامله مزورانه اش می پردازد جان فرزندانش است.
    در نمایش نامه طنزآمیز «ارباب پونتیلاو نوكرش ماتی» تضاد میان ارباب و نوكر نه با شدت و جدیت «اپرای سه پولی»، بلكه بیشتر با طنزی توأم با خردورزی به بیان درمی آید. نوكر ماتی بی توش و توان نقطه مقابل ارباب پونتیلای سرزنده و پرانرژی است و الگوی بارزی از درماندگی یك فرد از طبقه كارگر را ارائه می دهد.
    نمایش نامه«دایره گچی قفقازی» كه برشت كمی پیش از بازگشتش به اروپا در سال۴۵-۱۹۴۴ به رشته تحریر درآورد در واقع یك نمایش نامه تمثیل گونه است.
    در این اثر ۲ زن در دادگاه مدعی می شوند كه مادر كودكی هستند و قاضی باید بین آنها قضاوت كرده و كودك را به مادر واقعی بسپارد. قاضی دست به عملی نامتعارف می زند و طفل را نه به مادر واقعی اش- ناتلازن فرماندار- كه فاقد احساسات مادرانه است، بلكه به گروشه خدمتكار، دایه طفل، كه احساسات راستین مادرانه دارد، می سپارد. قاضی «ازداك» كه خود از میرزا بنویسی ده شروع كرده و بعدها به مقام قضاوت ارتقا یافته بین تصورات فئودالی و برداشت های انسانی گزینه دوم را برمی گزیند و در قضاوتش راه حلی «عقلانی» را اعمال می كند. اما ازداك از دخالت دادن شخصیتش در قضاوت حقوقی بركنار نمی ماند. نشانه هایی، اگرچه كمرنگ، از حركت برشت به سوی«فردیت» دادن به شخصیت ها در «دایره گچی قفقازی» مشاهده می شود. تئاتر به عقیده برشت باید از محل توهمات به مكان تجارب تبدیل شود. یك شیوه برای نیل به این مقصود «افه بیگانه سازی» است. «افه بیگانه سازی» هدفش این است كه امر غیرچشمگیر را چشمگیر و مهم، امر عادی و مأنوس را مشكوك و نیازمند به تغییر بنمایاند. هسته اساسی «افه بیگانه سازی» تاباندن نوری تازه بر چیزهای روزمره و آشناست تا بدین ترتیب تناقضات نهفته در واقعیت را آشكار گرداند.

Ra.nak بازدید : 10 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

 

 


ویلیام شكسپیر را بزرگترین نمایشنامه نویس در زبان انگلیسی دانسته اند. به همان درجه كه سعدی حافظ و فردوسی مظهر تفكر و زبان و ادبیات ایرانیان هستند و گفته های آنان زبانزد خاص و عام است شكسپیر هم در تمدن انگلستان مقامی بسیار ارجمند دارد كه شواهد آن در تشكیل انجمن های مخصوص برای قرائت نمایشنامه های او دسته های سیار یا ثابت هنر پیشگان حرفه ای یا تفننی به نام « گروه شكسپیر » و همچنین تصاویر و مجسمه های متعدد از او و بازیگران نمایشنامه های او نامگذاری خیابانها خانه ها و حتی میكده ها به نام او كاملا مشهود و محقق است . حتی جملات و گفته های او به صورت كلمات قصار و ضرب المثل در گفتگوهای روزمره به گوش میرسد بدون این كه گوینده یا شنونده از منبع حقیقی آن آگاه باشد.
در اوایل قرن شانزدهم میلادی در دهكدهای نزدیك شهر استرتفورد در ایالت واریك انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شكسپیر زندگی میكرد. یكی از پسران او به نام « جان » در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و « ماری آردن » دختر یك كشاورز ثروتمند را به همسری برگزید . ماری در 26 آوریل 1564 پسری به دنیا آورد و نامش را « ویلیام » گذاشت . این كودك به تدریج پسری فعال شوخ و شیطان شد به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت . ولی به علت كسادی شغل پدرش ناچار شد برای امرار معاش مدرسه را ترك كند و شغلی برای خود برگزیند. برخی میگویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت كه معاصرین او نقل كرده اند در موقع كشتن گوساله خطابه میسرود و شعر میگفت .
در سال 1582 موقعی كه هجده ساله بود دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام « آن هثوی » از دهكده مجاور شد و با یكدیگر عروسی كردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند. از آن زمان زندگی پر حادثه شكسپیر آغاز شد و به قدری تحت تاثیر هنرپیشگان و هنر نمایی آنان قرار گرفت كه تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری كسب كند و بعدا بتواند زندگی مرفه تری برای خانواده خود فراهم نماید.
پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسب های مشتریان مشغول شد ولی كم كم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و كمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا كرد. بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت . این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت كارهایش را پیگیری كرد كه حسادت هم قطاران را برانگیخت .
در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفهای محترم و محبوب تلقی نمیشد و طبقه متوسط كه تحت تاثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند آن را مخالف شئون خویش میدانستند. تنها طبقه اعیان و طبقات فقیر بودند كه به نمایش و تماشاخانه علاقه نشان میدادند.
در آن زمان بود كه شكسپیر قطعات منظومی سرود كه باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش كمدی در حضور ملكه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی كرد و در 1597 اولین كمدی خود را به نام « تقلای بی فایده عشق » در حضور ملكه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتبا تحت حمایت ملكه به صحنه تئاتر می آمد.
الیزابت در سال 1603 زندگی را بدرود گفت ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویهای نسبت به شكسپیر نشد. جیمز اول به شكسپیر و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا كرد. نمایشنامه های او در تماشاخانه « گلوب » كه در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت بازی میشد. بهترین نمایشنامه های شكسپیر درهمین تماشاخانه گلوب به اجرا درآمد. هرشب شمار زیادی از زنان و مردان آن روزگار به این تماشاخانه میآمدند تا شاهد اجرای آثار شكسپیر توسط گروه پر آوازه « لرد چیمبرلین » باشند. اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود كه تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد. در تمام این سالها خود شكسپیر با تلاشی خستگی ناپذیر ـ چه در مقام نویسنده و چه به عنوان بازیگرـ كار میكرد. این گروه علاوه بر آثار شكسپیر نمایشنامه هایی از سایر نویسندگان و از جمله آثار « كریستوفر مارلو » گمشده و نویسنده نو پای دیگر به نام « جن جانسن » را نیز به اجرا در میآورند اما احتمالا آثار « ویلیام شكسپیر » بود كه بیشترین تعداد تماشاگران را به آن تماشاخانه میكشید.
این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه ای ساخته شده بود كه مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریبا در وسط به صورت سكویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه ای منتهی میگشت كه از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده میشد.
شكسپیر بزودی موفقیت مادی و معنوی به دست آورد و سرانجام در مالكیت تماشاخانه سهیم شد . این تماشاخانه در سال 1613 در ضمن بازی نمایشنامه « هانری هشتم » سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد كه آن زمان دیگر شكسپیر حضور نداشت چون با ثروت سرشار خود به شهر خویش برگشته بود . احتمالا شكسپیر در سال 1610 یعنی در 46 سالگی دست از كار كشید و به استرتفرد بازگشت تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد. چرا كه حالا دیگر كم و بیش آنچه را كه در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامههایی كه در این دوره از زندگیش نوشته « زمستان » و « توفان » هستند كه اولین بار در سال 1611 به اجرا در آمدند . در آوریل سال 1616 شكسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت . آرمگاه او در كلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسكونی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا میگردد.
با توجه به تعداد نمایشنامه هایی كه هر ساله از شكسپیر به صحنه می آمد می توان این طور نتیجه گرفت كه او آنها را بسیار سریع می نوشته است . مثلا گفته شده او فقط دو هفته وقت صرف نوشتن نمایشنامه « زنان سر خوش وینزر » (كه در سال 1601 اجرا شد) كرده است . البته این بسیار هیجان آور است كه شكسپیر را در حالتی شبیه به آنچه در این نقاشی میبینیم در ذهن مجسم میكنیم كه تنها با تخیلات و الهامات خود در یك اتاق زیر شیروانی كوچك نشسته است و با شتاب چیز مینویسد اما واقعیت غیر از این بود. آن طور كه گفته میشود شكسپیر بیشتر نمایشنامه هایش را دراتاق كوچكی در انتهای ساختمان تماشاخانه می نوشته است . به احتمال زیاد شكل فشردهای از نمایشنامه را از طرح داستان گرفته تا شخصیتها و سایر عناصر نمایشی با شتاب به روی كاغذ می آورده ... بعد آن را كمی می پرورانده و در پایان زمانی كه بازیگرها خود را با نقشه ای نمایشی انطباق میدادند شكل نهایی آن را تنظیم میكرده است . طرحهای شكسپیر اغلب چیز تازهای نیستند. در حقیقت او این قصه را از خود خلق نمی كرده بلكه آنها را از منابع مختلفی مثل تاریخ افسانه های قدیمی و غیره بر میگرفته است . یكی از منابع آثار شكسپیر كتابی بوده به نام « شرح وقایع انگلستان اسكاتلند و ایرلند » اثر « هالینشد » شكسپیر قصه های بسیاری از نمایشنامه خود را از جمله : « هانری پنجم » « ریچارد سوم » و « لیر شاه » را از همین كتاب گرفت .
ازدیگر آثاری كه از نمایشنامه های شكسپیر به جا مانده است میتوان به : هملت ، شب دوازدهم ، اتلو ، هانری چهارم ، هانری پنجم  ،هانری ششم

Ra.nak بازدید : 204 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

نمایشنامه نویسی در جهان تاریخچه دقیقی در دست نیست. در این باره تنها می توان به نظریه های افراد مختلف بسنده كرد.
اما زمان اولیه پیدایش نمایش را تقریباً می توان به زمان شكل گیری تمدن ها نسبت داد. در این نوشته سعی خواهیم داشت بطور اجمالی از زمان ارسطو كه نمایشنامه نویسی شكل مدون و علمی به خود می گیرد، گام به گام با نویسندگان مطرح كشورهای مختلف همراه شویم و سبك آنان را در مجموعه نمایشنامه نویسی جهان مورد بررسی قرار دهیم. فقط باید این نكته را در نظر داشت كه به دلیل فضای محدود تنها تعدادی از درام نویسان جهان كه سهم مهمتری در شكل گیری تاریخ داشته اند در این نوشته جای می گیرند.

بقیه در ادامه مطلب
ز نمایشنامه نویسی در جهان تاریخچه دقیقی در دست نیست. در این باره تنها می توان به نظریه های افراد مختلف بسنده كرد.
اما زمان اولیه پیدایش نمایش را تقریباً می توان به زمان شكل گیری تمدن ها نسبت داد. در این نوشته سعی خواهیم داشت بطور اجمالی از زمان ارسطو كه نمایشنامه نویسی شكل مدون و علمی به خود می گیرد، گام به گام با نویسندگان مطرح كشورهای مختلف همراه شویم و سبك آنان را در مجموعه نمایشنامه نویسی جهان مورد بررسی قرار دهیم. فقط باید این نكته را در نظر داشت كه به دلیل فضای محدود تنها تعدادی از درام نویسان جهان كه سهم مهمتری در شكل گیری تاریخ داشته اند در این نوشته جای می گیرند.
قبل از میلاد مسیح
قبل از اینكه ارسطو كتاب مهم و تاریخ ساز خود یعنی فن شاعری را به رشته تحریر در آورد، نمایشنامه های مختلف در گونه های متفاوت وجود داشته است. اما ارسطو ادیب و نویسنده سال های ۱۳۸۴ ـ ۱۳۲۲ قبل از میلاد مسیح با تكیه بر افكار فلسفی نویسنده سلف خود افلاطون و با تكیه بر كتاب معروف وی یعنی جمهوری مسأله زیبایی شناسی در ادبیات را تقریر كرده و قوانین نمایشی را بنیان می نهد. قوانینی كه سال ها بعد نیز توسط نویسندگان مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. او در نمایشنامه نویسی تعریفی جدید از تراژدی ارائه می دهد. شش عامل از نظر او شكل دهنده یك نمایشنامه تراژدی است. این قوانین عبارتند از:
۱ـ هسته داستانی یا plotكه ترتیب منظم حوادث و اعمال است.
۲ـ قهرمانان و اشخاص Character كه بازیكنان نمایشنامه باشند.
۳ـ اندیشه ها كه حرف های قهرمانان یا نتایج اعمال آنان است.
۴ـ بیان یا گفتار كه نحوه كاربرد و تأثیر كلمات در تراژدی است. طرز بیان باید سنگین و موزون باشد.
۵ـ آواز كر، آوازهایی است كه دسته های همسرایان در تراژدی می خوانند.
۶ـ وضع صحنه یا منظر نمایش كه مربوط به صحنه آرایی و صحنه سازی است.
تفكر اسطوره سازی و میل به جستار عناصری مانند عدالت و گرایش به مذهب از دیدگاه های مختلف در نمایشنامه های این دوره مورد بررسی و كنكاش قرار می گیرند. در این زمان توجه به ملیت، مذهب و خصایل پاك انسانی دستمایه نویسندگانی چون آشیل، سوفكل، آریستوفان و اورپید می شود. توجه به این كلیات سبب شده كه نمایشنامه های این نویسندگان تا امروز اجراها و تأویل های متفاوتی را در برداشته باشد.
آریستوفان در سال ۴۴۸ قبل از میلاد به دنیا آمد. اطلاعات دقیقی از زندگی او در دست نیست تنها می دانیم وی پسر شخصی به نام فیلیپوس بوده و در آئیگینا می زیسته است. آریستوفان یك آتنی تمام عیار بوده و تا مدت ها از نام مستعار برای خود استفاده می كرد. از او در مجموع دوازده نمایشنامه كمدی برجای مانده كه تعدادی از آنها عبارتند از: آشارینها، نجیب زاده ها، پرندگان، زنبورها، پلوتوس و...
اگر چه نخستین نمایش این نویسنده در مجمع سران یونان به نمایش درآمد اما بعدها دو نمایش سورخوران و بابلی ها سبب ساز معروفیت این نویسنده یونانی شد. مدارك دقیق از قالب های نمایشی وی در دست نیست. تنها می توان گفت اجراهای سنتی به نام كوموس یارقص ها و آوازهای دسته جمعی در آن زمان رایج بوده كه اجرا كنندگان شان اغلب لباس های مضحك به تن می كردند و صورتك برچهره می زدند و به یاری پاره ای تدابیر خود را به هیأت جانوران در می آورند. این نمایش ها تنها برای وقت گذرانی نبوده و اغلب نتایجی اخلاقی را دنبال می كرده است.
آریستوفان در سال ۳۹۲ یا ۳۸۹ نمایشنامه مجمع زنان را تقریر می كند. این نمایش منطبق بر نگرش سابق او نیست. در این اثر همسرایان نقش زیادی ندارند. بلكه زنان آتنی نقشه می كشند تا كار حكومت را به دست گیرند. صبح یك روز كه از خواب بر می خیزند لباس شوهران شان را به تن و درمجلس ملی اجتماع می كنند.
این نمایشنامه از دیگر آثار مطرح فان است كه بسیار مورد توجه قرار می گیرد. سال وفات این نویسنده را ۳۸۰ قبل از میلاد ذكر كرده اند.
اورپید و آشیل نیز از دیگر نویسندگان این عصر به شمار می آیند. اما تاریخ تراژدی به دست نویسنده دیگری به نام سوفكل شكل دیگری به خود می گیرد. كسی كه عدالت و انسان دوستی دغدغه هایش را تشكیل می دهد.
او درسال ۴۹۵ قبل از میلاد مسیح چشم به جهان گشود.
یكی از بهترین آثار او نمایشنامه ادیپ شهریار است. شاید از میان شخصیت های تراژدی و اساطیری كمتر كسی است كه سرنوشتی به پیچیدگی و دردناكی «ادیپ» فرمانروای شهر تب داشته باشد. ادیپ شخصیتی است كه از تقدیر شوم خود با خبر می شود و در صدد فرار از آن بر می آید. اما سرنوشتی هولناك تر در انتظار اوست.
سوفكل عقیده به تقدیر داشت و آدمی را بازیچه آن می دانست. آنتیگونه اثر دیگر سوفكل یكی از زیباترین آثار نمایشی جهان به شمار می آید. این نمایشنامه را می توان ادامه ادیپ شهریار دانست.
آخرین نمایشنامه هایی كه از این نویسنده برجای مانده اودیپوس در كلنوس نام دارد.
از آثار دیگر سوفكل می توان به الكترا، آژاكس و زنان تراخیس اشاره كرد.
میلاد مسیح
نمایشنامه نویسی همچنان راه خود را طی كرد. نویسندگان بی شماری به مدد ذهن تصویر گر انسان دست به خلق آثار متفاوت زدند. آنها اندك اندك مسائل روز اجتماع خود را نیز وارد نمایشنامه هایشان كردند. لوسیوس آنه ئوس سنكا از نویسندگانی بود كه ۴ سال پیش از میلاد مسیح در روم متولد شد. سنكا همواره در پی آن بود تا راهی برای مقاومت و تقویت نیروی تحمل و امید به آینده بیابد. سنكا رواقی مشرب بود او این فلسفه را نزد آتالوس آموخت. سنكا از نویسندگانی بود كه وارد دستگاه دولت شد. او مضمون آثارش را از نویسندگان بزرگ یونان وام گرفت ولی نوشته هایش هیچگاه رنگ تقلید و دنباله روی نداشت. وقتی انگلیسی ها به نوشتن تراژدی پرداختند به نمونه ای نیاز داشتند كه آثار سنكا منبع بسیاری از آنان قرار گرفت. آثار این نویسنده به سه دسته تقسیم می شود: ۱ـ تراژدی ها، ۲ـ تحقیقات فلسفی، ۳ـ آثاری سیاسی كه خطابه ها و رسالات او را در بر می گیرد. قریب ۹۰ نمایشنامه به او منسوب است كه هیچ یك از آنها در زمان حیاتش اجرا نشد. در قرون وسطی مذهبی قشری رواج می یابد و تأثیر عظیم آن بر هنر كاملاً مشهود است. این قرن نظاره گر گسترش نمایشنامه های اخلاقی بود كه در اثر اوری من (Every man) به اوج خود رسید.
بسیاری از نویسندگان این دوره تحت تأثیر كلیسا عمل می كردند. اما قرن شانزدهم نقطه عطفی در تاریخ نقطه نمایشنامه نویسی جهان به شمار می آید. نویسندگانی چون سروانتس، ویلیام شكسپیر و كریستوفر مارلو حاصل این دوره اند. هفت سال پس از به پادشاهی رسیدن هنری هفتم، كریستف كلمب قاره آمریكا را كشف كرد و چند سال بعد واسكودوگاما طی یك سفر دریایی به دور دماغه امید نیك به هندوستان رسید. انگلیسی ها نخستین ملتی نبودند كه نیم كره غربی را كشف كردند اما این اكتشاف جایگاه ایشان را در دنیا عمیقاً دستخوش تغییر كرد. چرا كه ایشان در قرن بعد به بزرگترین بازرگانان و دارنده بیشترین تعداد مستعمرات تبدیل گشتند. همین مسأله سبب شد كه فرهنگ آنها به كشورهای دیگر صادر شود و بسیاری از نویسندگان كشورهای دیگر درام نویسان انگلیس را مورد تقلید قرار دهند. اگر نمایش اخلاقی اوری من در اواخر قرن پانزدهم نشانگر پایان نمایش در قرون وسطی است اما در همان زمان برخی شواهد نشانگر آغازی جدید و در خانه جان مورتون اسقف، اعظم كلیسای كنتربری و قاضی انگلستان در زمان حكومت هنری هفتم است میان پرده و نمایشنامه های اخلاقی تازمان شكسپیر شایع و رایج بود. اما گسترش نمایشنامه و تبدیل آن به یك قالب هنری پیچیده، نفوذ دیگری می طلبید و آن تأثیر نفوذ كلاسیك ها بود. كمدی های لاتین بیش از هر چیز سر چشمه نویسندگان این دوره بود. اما فن شعر ارسطو در انگلستان به اندازه سایر كشورهای اروپایی معیار دقیقی برای شناخت تراژدی نبود. آنچه در اصول ارسطویی اهمیت ویژه ای دارد سقوط تراژیك است. این سقوط باید نتیجه نوعی خطا یا ضعف اخلاقی در قهرمان باشد. طرح داستان باید ماجرای سقوط قهرمان را از اوج موفقیت تا بیچارگی كامل در برگیرد، طرحی كه بازگشت ها و اكتشافات پی در پی از ویژگی های آن باشد، حتی شكسپیر این مسأله را در آثارش به خوبی رعایت نمی كرد. او نیز مانند اكثر تراژدی نویس های عصر الیزابت به علت استفاده از طرح های فرعی تسكین های خنده آور و عدم رعایت وحدت زمان و مكان با معیارهای تراژدی كلاسیك فاصله فراوان دارد. شكوفایی نمایشنامه های انگلیسی عمدتاً به سه عامل بستگی داشت: ۱ـ بازیگران حرفه ای، ۲ـ تئاتر یا سالن مخصوص نمایش و ۳ـ تماشاگران. در این دوره نگاهی به آثار دو نویسنده انگلیسی و یك نویسنده اسپانیایی لازم به نظر می رسد.
كریستوفرمارلو در سال ۱۵۶۴ به دنیا آمد و درسال ۱۵۹۳ در گذشت. او نویسنده ای نو آور و خلاق بود. تیمورلنگ كه به سال ۱۵۸۷ نوشته شده یكی از آثار مطرح این نویسنده انگلیسی است كه در آن ضمن پرداختن به خصلت هایی چون حرص و آز در انسان و میل به عظمت و قدرت، تباهی انسان را توسط این خصائل به نمایش می گذارد. دكتر فاوستوس اثر دیگر مارلو به زندگی یك دانشمند آلمانی نظر می افكند كه در آستانه جست وجوهای عالمانه اش وجدان و ایمان خویشتن را قربانی می كند پاره ای از محققین بر این عقیده اند كه هیچ یك از آثار مارلو از لحاظ اهمیت و موضوع به پایه دكتر فاوستوس نمی رسد. گوته شاعر و نویسنده بلند آوازه آلمانی به عنوان سرمشق درام فاوست اثر مشهور خود را كه درامی فلسفی و عمیق است با الهام گرفتن از اثر مارلو نوشته. دكتر فاوستوس آمال و آرزوهای نویسنده را به خوبی آشكار می كند و همچنین می توان آن را آیینه افكار و آرمانهای قرن شانزدهم دانست.
غرور و تكبر مورد نظر مارلو در این اثر ناشی از شناخت انسان از شرایط جدید زیستی خود است. انسان به واسطه پیشرفتی كه در علم داشته می اندیشید به تمامی اسرار عالم دست یافته است. دو نمایشنامه دیگر یكی مالیت و دیگری ادوارد دوم آثار بعدی مارلو را شكل می دهند. اما نمی توان از ادبیات نمایشی گفت و ویلیام شكسپیر را فراموش كرد. او شخصی بود كه با نگاهی عمیق به اطرافش با دستمایه قرار دادن داستان های تاریخی آثاری بی بدیل در عرصه هنرهای نمایشی برجای گذارد. آثاری كه بعدها سرمشق بسیاری از نویسندگان دیگر قرار گرفت. شكسپیر در سال ۱۵۶۴ در استراتفورد متولد شد. آشنایی او با تئاتر از طریق نمایشنامه های بازیگران بسیاری كه به شهر استراتفورد می آمدند انجام گرفت. نویسنده ای به نام فرانسیس میرس در كتابش كه رساله ای است درباره اخلاق، دین و ادبیات، شكسپیر را نویسنده ای همتراز با سنكا، پلوتوس، هوراس، هومر و سوفكل می خواند.
گنجینه بی نظیری كه شكسپیر برجای گذارد قریب به سی و هشت نمایشنامه را در بر می گیرد كه در آنها از داستان ها و نمایشنامه های قدیمی و نیز تاریخی و اساطیر و بسیاری منابع دیگر الهام گرفته است. دو منبعی كه بسیار برای شكسپیر مفید بود یكی وقایع نامه انگلستان، اسكاتلند، ایرلند و دیگری زندگینامه مردان بزرگ اثر پلوتارك بود.
هملت، شاه لیر، مكبث، اتللو و رومئو و ژولیت پنج تراژدی مشهور او است.
نمی توان قرن شانزدهم را ترك كرد و از سروانتس نویسنده رؤیا پرداز اسپانیایی یادی نكرد. او در سال ۱۵۴۷ چشم به جهان گشود و درسال هایی كه برای اسپانیا دوران طلایی تئاتر بود زیست. نفوذ بین فرهنگ ها و مسیحیت كاتولیك را می توان به وضوح در درام اسپانیایی مشاهده كرد.
نخستین نمایشنامه خالق رمان دن كیشوت، فال و تماشادر الجزیره است. این نمایش به نظریات او در زمان محبس می پردازد. نوماسیا نیز از بهترین نمایشنامه های سروانتس به حساب می آید كه براساس یك واقعه تاریخی تنظیم شده است. از دیگر آثار او می توان به سفر آرجل و روفیان خوشبخت اشاره كرد. جریان های ادبی در قرن هفدهم دستخوش تحولات بسیار شد. لااقل در انگلیس كه توانسته بود سهم مهمی در درام نویسی جهان از خود به جای بگذارد كاملاً به چشم می آید. در این قرن و در سال ۱۶۴۲ بود كه در انگلستان جنگ های داخلی در گرفت و هنر تئاتر به یكباره تعطیل شد. لذا نمایشنامه نویسی در كشورهای دیگری چون فرانسه مطرح شد. پیركرنی شاعر و نمایشنامه نویس فرانسوی در سال ۶۰۶ در یكی از شهرهای فرانسه متولد شد. نخستین نمایشنامه او به نام مه لیت درسال ۱۶۲۹ به رشته تحریر در آمد كه اثری كمدی بود. پس از آن چند نمایشنامه كمدی به نام های زن بیوه، كالری قصر، میدان سلطنتی و خدمتكار را نوشت و سپس تحت تأثیر آثار یونان باستان تراژدی مده آرا نگاشت. نمایشنامه سید مشهور ترین اثرش در سال ۱۶۳۷ بود. او در سبك نگارش علاوه بر تراژدی الگوهایی نیز برای كمدی به وجود آورد. وی درسال ۶۴۷ به عضویت فرهنگستان فرانسه برگزیده و در همین سال به عنوان بزرگترین درام نویس زمان خویش مطرح شد. او انسان ها را آنطور كه می خواست می دید و تصویر می كرد نه آن گونه كه بودند از این رو روانشناسی شخصیت هایش عمق چندانی ندارد.
رفتار شخصیت ها بر اصول مشخصی چون مبارزه بین عشق و شرافت است. پیروزی شرافت بر عشق امری كاملاً قطعی و مورد ستایش كرنی و نویسندگان نئوكلاسیك است.
كرنی در نمایشنامه هایش نسبت به اخلاقیات جامعه بسیار متواضع بود و به آنها بیشترین بها را می داد و انسانها را به احترام به این امر ملزوم می داشت.
مولیرازدیگر نویسندگان این دوره به شمار می آید.
نام اصلی او ژان باتیست پولكن بود و در پانزدهم ژانویه ۱۶۲۲ زاده شد. زمانی كه در دربار شاه مشغول به كار شد تئاتری دید و به آن علاقه مند شد.
از آثار این نویسنده می توان به طبیب اجباری، خسیس، نیرنگهای اسكاپن، مردم گریز و شهری جنتلمن اشاره كرد.
ادبیات قرن هجدهم در انگلستان به ادبیات نكته پرداز ملقب است كه درباره تمدن و ارتباطات اجتماعی، در نتیجه انتقادی و تاحدودی اخلاقی و طنز آلود است. در این زمان است كه مجلات وارد جامعه می شوند و ادبیات مطبوعاتی میان مردم رواج می یابد.
نثر نیز در این زمان به تكامل می رسد:
نقد ادبی با ساموئل جانسن، زندگینامه نگاری با جیمزباسول، فلسفه با دیوید هیوم، سیاست با ادموند برك، تاریخ با ادوارد گیبون، زیبایی شناسی با سرجاشوا رینولدز، اقتصاد با آدام اسمیت و تاریخ طبیعی با گیلبروایت. در انگلستان نوشتن رمان رواج می یابد و توجه نویسندگان بیشتر بدین سو جلب می شود.
اما این قرن گولدونی، یوهان ولف فون گوته و پوشكین را به عرصه نمایشنامه نویسی معرفی می كند. كه متعلق به كشورهای ایتالیا، آلمان و روسیه هستند و ادبیات این كشورها را متحول می كنند. كارلو گولدونی نمایشنامه نویس، شاعر و سراینده اشعار اپرا در ۲۵ فوریه ۱۷۰۷ در ایتالیا چشم به جهان گشود، او ابتدا برای اپراشعر می گفت. گولدونی در آثارش همواره نفرت و انزجار خود را از اشرافیت زمانش به شهامت ابراز می داشت و قلم توانایش بر صفات خود پسندانه و شخصیت های توخالی آنان می تاخت، تئاتر او بیشتر عرصه نشان دادن زندگی افراد متوسط الحال جامعه آن عصر است و مسائل این طبقه كه آن هم به شكلی گویا در آثارش بازگو شده است. قهوه خانه، دروغگو، تئاتر كمدی، همسر با احتیاط، عشاق و ... آثار او را تشكیل می دهند.
یوهان ولفگانگ فون گوته شاعر، درام نویس، مدیر تئاتر و ادیب بلند آوازه آلمانی در ۲۸ اوت ۷۴۹ در فرانكفورت به دنیا آمد.
آثار گوته بسیار متنوع است چنانكه شامل چندین تراژدی، چند نمایشنامه تاریخی، آثار فلسفی، اساطیری و چند نمایشنامه كمدی است. فاوست معروفترین اثر گوته است كه به یقین بیشترین سالهای عمر این هنرمند را به خود معطوف كرد. فاوست از نمایشنامه دكتر فاوستوس اثر كریستوفر مارلو اقتباس شده است. از آثار گوته می توان به استلا، آگمنت، طبیعت عشاق، كلاویگو، شریكان جرم و... اشاره كرد، اما در روسیه نیز الكساندر پوشكین قلم به دست گرفت. پوشكین سال ۱۷۹۹ در مسكو به دنیا آمد. او اگرچه در مرحله نخست شاعر است، لیكن در زمینه داستان های منثور و نمایشنامه نیز طبع آزمایی كرده و در این قلمرو نیز قدرت و استعداد خود را به منصه ظهور رسانید تا آنجا كه بسیاری از آنچه بعدها در داستانها و نمایشنامه های روسی شاهد آن هستیم، از او مایه و الهام می گیرد. وی را به عنوان بخشی جدانشدنی از جهان رومی و فرهنگی ملت روسیه به شمار می آورند.
از آثار او می توان به بوریس گودونف، جشنی به هنگام، شاعر طاعون، شوالیه آزمند، میهمان سنگی اشاره كرد.
اما در سال ۱۷۸۹ انقلاب فرانسه به وقوع پیوست كه آثار بسیاری از نویسندگان این دوره را تحت الشعاع قرار داد.
در این قرن هنریك ایبسن نویسنده مشهور نروژی به تئاتر معرفی شد كه برخی او را پدر نمایش مدرن می دانند. نگاه او به موقعیت های اجتماعی انسان و شرایطی خاص كه از سوی جامعه بر او تحمیل می شوند، ستودنی است. او در سال ۱۸۲۸ زاده شد و ساختمانی جدید را در پیكر نمایشنامه نویسی بر جای گذارد كه بعدها مورد استفاده بسیاری از درام نویسان قرار گرفت. خانه عروسك، دشمن مردم، اشباح، استاد معمار و هداگابلر از مهمترین آثار این نویسنده نروژی است. نظریات او همواره نسبت به پلیدی های جامعه انتقادی و قاطع بود. ایبسن برای نمایشنامه هایی كه می نوشت، مدت زیادی را صرف تحقیق می كرد.
اما نمی توان در این عصر نیكلای گوگول را از نظر دور داشت. او نویسنده ای اوكراینی بود. سبك نویسندگی و نگاهی كه او به زندگی می كند، پر از طنز، ریشخند و همدردی است. او چنان هزل و طنز را با درد می آمیزد كه تا اعمال روح انسان اثر می كند.
بازرس، شنل، ازدواج و قماربازان عمده آثار او را شكل می دهند. اما سه نمایشنامه نویس دیگر نیز بودند كه در این قرن هنر نمایشنامه نویسی را تحت تأثیر قرار دادند. اسكار وایلد، جرج برنارد شاو و آنتوان چخوف.
اسكار وایلد در شهر دوبلین زاده شد. خانواده اش از اشراف پروتستان بود. او بعدها در آثارش به نقد اشرافیت پرداخت و این زندگی را با زبانی طنز مورد نكوهش قرار داد. تعدادی از آثار او عبارتند از سالومه، بادبزن خانم ویندرمر و اهمیت ارنست بودن.
جرج برنارد شاو، نمایشنامه نویس، داستانسرا، روزنامه نگار و منتقد ایرلندی الاصل نیز در ۲۶ ژوئیه ۱۸۵۶ در شهر دوبلین ایرلند زاده شد.
جی بی پیرلیستلی معتقد است: «سرشاری و وفور و تازگی و روح جنبش و نیروی فوق العاده زیست نمایشنامه های شاو، بوی حق می دهد كه پس از مولیر به عنوان بزرگترین كمدی نویس شناخته شود. اما چنانچه وی را به عنوان نمایشنامه نویسی بزرگ بپذیریم كه میدان و دامنه تنوع اشخاص نمایشنامه هایش محدود است، بی گمان شاو از عرصه تئاتر با آن نشاط مبنی بر تفكر و آن محیط خوش و آفتابی كه می آفریند، هنوز زنده است.»
تعدادی از نمایشنامه های شاو عبارتند از: خانه های اجاره ای، پیگمالیون، ژاندارك، كاترین بزرگ، درام كوچك و...
او در نمایشنامه نویسی حامی نوعی درام جدید بود كه هنریك ایبسن عرضه كرده بود. وی نمایشنامه های خود را چنان می پرداخت كه گویی نوعی اپرای بدون موسیقی تصنیف می كند. پاره ای از موقعیتهای اساسی برخی از نمایشنامه هایش مثل دكتر بر سر دوراهی، دلیری و گستاخ محض هستند.
نگاه واقع بینانه اش به همراه بذله گویی و طنز است و در آثارش سعی دارد تا افراد جامعه را با همه دردها و رنجها و تیرگی های درونشان نشان دهد.
دكتر آنتوان پابلوویچ چخوف نیز در روسیه به دنیا آمد. پریستلی درباره تئاتر چخوف می نویسد: «یك پزشك با عده زیادی از اشخاص كه نقاب تظاهر از چهره افكنده اند و به نشان تسلیم دست بالا كرده اند روبرو شده است. هیچ كس نزد طبیعت خود قهرمان نیست و چخوف پزشك نیز میدان را برای چخوف نویسنده خالی نكرد. اما دكتر چخوف دیده ای تیزبین و ذوقی لطیف و قلبی رئوف داشت و در توجه به حقیقت تزلزل نمی شناخت. در القای تنهایی و جدایی غلبه ناپذیر موجودات انسانی و عدم امكان تفاهم ایشان با یكدیگر شاید هیچ نویسنده ای به پای او نرسد.»
او با كارگردانانی چون كنستانتین، استانیسلاوسكی و نمیرویچ دانچنگو آشنا شد كه این امر علاقه او به تئاتر را تشدید كرد.
مرغ دریایی یكی از مشهورترین آثار اوست. این نمایشنامه كه شكوه زندگی را علی رغم تمامی سردی و تیرگی آن اعلام می كند، برای چخوف اهمیتی صدچندان داشت. باغ آلبالو نیز از دیگر آثار معروف اوست كه بارها در كشورهای مختلف اجرا شده است.
اما با آغاز قرن بیستم و وقوع جنگ های جهانی تنهایی و انزوای انسان بیشتر دستمایه نویسندگان قرار گرفت. ادبیات پوچی و در نتیجه تئاتر نیز حاصل این دوران است. این اصطلاح عمدتاً به آثار نمایشی نویسندگانی چون ساموئل بكت، ژان ژنه، اوژن یونسكو، هارولد پینتر و ادوارد آلبی اطلاق می شود و شاخه مهمی از ادبیات پوچی به شمار می آید، مبانی تفكری و تلقی فلسفی نویسندگان تئاتر پوچی از مكاتب ادبی، سوررئالیسم، اكسپرسیونیسم، اگزیستان اسیالیسم و آثار ژان پل سارتر، آلبر كامو، فرانتس كافكا و جیمز جویس ریشه می گیرد.
بنا بر تفكر این نویسندگان، انسان بریده شده از اعتقادات مذهبی و معنوی و آگاه به پوچی اعتقاداتی كه آنها را فریب می داند، در جهانی خالی از معنا و هدف، فقط دلخوش به امیدهایی در فراسوی این زندگی ملالت بار و بی معنی، دست و پا می زند.
بهترین نمونه چنین انسان سرگشته و خودفریبی، ولگردهای نمایشنامه در انتظار گودو اثر ساموئول بكت هستند.
موضوع این نمایشنامه كه اولین نمایشنامه تئاتر پوچی است و نخستین بار در سال ۱۹۵۷ به اجرا درآمد، بر محور انتظار دو ولگرد بیكاره دور می زند. نمایشنامه با انتظار این دو برای آمدن شخص مرموزی به نام «گودو» آغاز می شود. در تمام طول بازی، هیچ حادثه عینی مهمی رخ نمی دهد و تماشاگران فقط ناظر گفت و گوهای بی معنی و بی ربط و حركات تكراری و بی ثمر این دو شخصیت هستند. حركات و كلمات این بازیگران به قدری تكراری می شود تا احساس پوچی و بی معنایی در تماشاگر برانگیخته شود و او دریابد انتظار این دو شخصیت نوعی خودفریبی است.
از حیث ساختار نمایشنامه پوچی هیچ شباهتی به نمایشنامه های دیگر ندارد و سیر حوادث آن معمولاً فاقد رابطه علت و معلولی است. عناصر ادبی و نمایشی در این قسم تئاتر نهایتاً به منظور ایجاد تصویری شاعرانه و بلاواسطه از بی معنایی هستی بشر به كار گرفته می شود. زبان در تئاتر پوچی به سوی نوعی آشفتگی و بی معنایی گرایش می یابد، به نحوی كه عملاً از قدرت ایجاد ارتباط واقعی تهی می شود و تنها در حد یك واسطه شنیداری برای انتقال این حس پوچی، تنهایی و بی همزبانی به تماشاگر باقی می ماند. این نوع تئاتر نخستین بار توسط مارتین اسلین نویسنده لهستانی الاصل در كتاب تئاتر پوچی بدین نام خوانده شد.
اما جدا از این نویسندگان و تئاتر پوچی بودند درام نویسان دیگری كه سبك های جدیدی را بنیان نهادند. برتولت برشت با پدید آوردن سبك epic (حماسه) تحولی عظیم در تئاتر ایجاد كرد و مقابل كنستانتین استانیسلاوسكی قرار گرفت. بسیاری از آثار او چون دایره گچی قفقازی، صعود مقاومت پذیر آرتور واویی، آنكه گفت آری، آنكه گفت نه، انحطاط و... مؤید و حامی این نظریه به شمار می آیند.
در هرحال نمایشنامه نویسی هنری است كه با توجه به روح تصویر بشر همچنان در ادبیات بوده و خواهد ماند. برخی از این درامها بخصوص از نوع شرقی آن به واسطه سنت های محدود به خارج صادر نشده و اطلاعات دقیقی از آنها در دست نیست. اما به مجموعه نامهایی كه در این نوشته آمد، باید آشیل، همور، ولتر، ویكتور هوگو، لئو تولستوی، آگوست استریندبرگ، موریس مترلینگ، رومن رولان، ماكسیم گوركی، جیمز جویس، جان اشتن بك، ژان ژنه، گونتر گراس، داریوفو، اتول فوگارد، پیتر هاندكه و... را نیز افزود. نامهایی كه مجال پرداختن به آنها نبود، اما سهم و نقش آنان را نمی توان در تاریخ نمایشنامه نویسی جهان از نظر دور داشت.
پی نویس
منابعی كه در تهیه این مقاله از آنها استفاده شده، عبارتند از:
۱ـ تاریخ ادبیات یونان
۲ـ جنگ ادبی نورتون
۳ـ درام نویسان معروف جهان
۴ـ تاریخ تئاتر جهان
۵ـ مكتب های ادبی
۶ـ تاریخ هنر
۷ـ فرهنگ اصطلاحات ادبی
۸ـ تاریخ فلسفه

Ra.nak بازدید : 16 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

 

حبیب محبیان: مشایی را تا به حال ندیده‌ام/ همه چیز شایعه است
آمریکایی‌ها و سعودی‌ها جنایت‌ها را گردن بشار اسد می‌اندازند

حبیب محبیان گفت: بعضی‌ها گفتند ما برای شما دیدار با اعضای دولت را فراهم می‌کنیم؛ مشکلی نیست و ممکن است آن‌ها نیز قبول کنند ولی خودم این پیشنهادها را قبول نکردم.

خبرگزاری فارس: آمریکایی‌ها و سعودی‌ها جنایت‌ها را گردن بشار اسد می‌اندازند

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، از چندی قبل در برخی از محافل خبری مطرح شده بود که «حبیب محبیان» خواننده معروفی که چند سالیست به ایران بازگشته است قرار است در جشن دولت که در استادیوم آزادی برگزار می شود، شرکت کند.

به همین منظور سایت بولتن نیوز ماجرا را از شخص وی جویا شد که حبیب در این گفت و گو ضمن تکذیب این خبر، تاکید کرد‌: هرگز وارد بازی های سیاسی نمی شوم.

 

*‌ آیا در همایش تجلیل از عوامل و دست اندرکاران ستاد تسهیلات سفر در ورزشگاه آزادی قرار است شرکت کنید؟

با من صحبتی نشده است و قبلاً نیز گفته شده بود که در برج میلاد برنامه داشتم که اینطوری نبود، همچنین چند وقت پیش از جزیره کیش به من زنگ زدند گفتند اینجا برنامه دارید گفتم نه، از این دست صحبتها زیاد میشه و این موضوع اخیر هم اصلاً صحت ندارد.

 

* چند سال پیش خبری منتشر شد از دیدار شما با آقای مشایی، این موضوع صحت دارد؟

کلاً همه این چیزها شایعات است.

 

* یعنی شما هیچ دیدار رو در رویی با مشایی نداشتید؟

خیر، رو در رو با ایشان دیدار نکردم. بعضی ها گفتند که ما برای شما دیدار با اعضای دولت را فراهم می کنیم؛ مشکلی نیست و ممکن است آنها نیز قبول کنند، که خودم این پیشنهادها را قبول نکردم.

هر چی مجله ها نوشتند دروغ محض است. هر چی هم تلویزیون های دنیا میگن نباید اعتماد کنید. اصلا روی تمام مطبوعات و تلویزیون های کل دنیا نمیشه اعتماد کرد. یک نمونه اش همین قتل عام مردم سوریه؛ آمریکا، سعودی ها، قطر و ترکیه عامل اصلی این کشت و کشتار هستند و همه اش را از طریق همین تلویزیون ها گردن دولت بشار اسد می اندازند.

خود آمریکایی ها این کار را می کنند، بنابراین شما نباید هر چی تلویزیون ها و مطبوعات می گویند باور کنید.

داخل سیاست شدن برای ما هنرمندان کار اشتباهی است، اگر می خواستم وارد سیاست شوم از همان اول رشته ام را عوض می کردم و دنبال کار هنری نمی رفتم.


Ra.nak بازدید : 64 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)
اولین آهنگ داخلی حبیب برای دفاع مقدس(+ دانلود)
بالاخره نخستین آهنگ داخلی حبیب محبیان پس از انقلاب اسلامی ایران منتشر شد تا این خواننده لس آنجلس نشین نخستین سدشكن بازگشت به ایران و حضور در فضای مجاز موسیقی ایران باشد و «مرد تنهای شب» مقدمه‏ای باشد بر حضور چهره‏هایی چون معین و بیژن مرتضوی در موسیقی ایران تا لابد آنها نیز همچون حبیب، شروع طوفانی در حوزه دفاع مقدس داشته باشند...
حبیب محبیان در سال 1331 در شمران آذربایجان به دنیا آمده. سه سال در رضاییه و چند سالی هم در تبریز زندگی كرده است و اصالتاً اهل رضاییه(ارومیه) است. او كه برخلاف نظر خانواده اش در دبیرستان ساز گیتار را یاد گرفته بود، چند سال بعد طی تبلیغ رادیو و تلویزیون، پس از گذراندن مراحلی مورد تایید داوران قرار می‌گیرد و دو سال در آنجا می‌ماند و در طول این دو سال آموزش موسیقی هم می‌بیند. بعد از آن به خدمت سربازی می‌رود رفت و در خدمت نیز جزء خوانندگان باشگاه افسران می‌شود تا در كاخ جوانان برنامه اجرا كنند و این گونه از طرف كاخ جوانان رضاییه به تمام كاخ های جوانان سرتاسر ایران سفر كرده است.
پس از اتمام سربازی با دختری به نام شادی ازدواج می‌كند كه یك پسر هم به نام احمدرضا از او دارد كه در ایران زندگی می‌كند. همسر اولش به علت اشتباهی زدن آمپول كزاز می‌میرد و چند روز بعد مادرش هم فوت می‌كند تا این گونه دو خاطره بد در ذهن حبیب نقش ببندد.
حبیب در سال 1356 اولین آلبومش را با عنوان "مرد تنهای شب" روانه بازار می‌كند. مرد تنهای شب آلبومی بود كه بیشتر كارهایش ازجمله شعر، آهنگ و تنظیمات حاصل كار حبیب بود. همین آلبوم او را به شهرت رساند و برایش محبوبیت زیادی بین مردم ایجاد كرد. او بیشتر آهنگ های این آلبوم را برای مادر و همسرش خواند؛ قطعاتی چون "شهلای من" و "نگاهم"، "مادر" یا "خرس كوكی (ببار ای برف)". سپس با زن دیگری به نام ناهید ازدواج كرد كه پسرش محمد حاصل ازدواج آنهاست.
حبیب علاوه بر خوانندگی آهنگسازی و ترانه سرایی هم می‌كند. در نوازندگی گیتار هم متبحر است و از معدود خوانندگانیست كه در كارهایش از گیتار دوازده سیم استفاده می‌كند. آلبوم‌های مختلفی از او منتشر شده؛دو آلبوم اول او با نام های مرد تنهای شب و سلام همسایه كه قبل از انقلاب منتشر شدند ریتمی آرام داشتند و بیشتر آهنگ های آن غمگین بودند.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، حبیب همچون بسیاری از خوانندگان به اروپا و آمریكا مهاجرت كرد تا از سال 1360 به بعد كه حبیب به لس آنجلس رفت سه آلبوم به نام‌های آفتاب مهتاب، خورشید خانوم، آخه عزیزم... و همراز را منتشر كرد. بعد از آن او آلبوم‌های صفر، بزن باران، كویر باور، خداوندا و خانه كوچك را منتشر كرد و در دو آلبوم بعدی خود پسرش را هم به عرصه خوانندگی وارد كرد كه در آنها -"جوونی" و "خودشه" - بیشتر ریتم تند و امروزی مورد استفاده واقع شده بود. آخرین آلبومش "ایران بانو" است كه در آن همه جور سبكی وجود دارد. ضمنا او سال گذشته كتابی هم منتشر كرد كه در آن تمامی اشعارش چاپ شده بود.
حبیب كه در كارهایش گاه مواضع اجتماعی را هم دنبال می‌كند، در مصاحبه‌ای كه سال گذشته داشته دیدگاهش را این طور بیان می‌كند: «مسجد باید باشد اما مشروبخواری هم باشد. باید مردم آزاد باشند كه حرفشان را بزنند. ایران تنها جایگاه آخوندها نیست. در ایران جوان‌ها هستند كه دارند این مملكت را می‌گردانند. یك مغزهایی هستند كه اصلا استثنایی هستند. متأسفانه بعضی‌هایشان می‌زنند بیرون. ولی وطن‌پرست هم زیاد داریم. نمونه‌اش همین ماهواره كه فرستادند فضا.»
و البته با تمام این اظهارات تیز و برنده، او به هر حال جزو معدود خواننده‏ هایی بود كه كار سیاسی علیه نظام نخوانده بود و خودش یا اقوام درجه یكش جزو گروه‏های ضدانقلاب همچون منافقین و سلطنت طلبان نبودند و به همین دلیل دولت ریسك كرد و از آمدن وی به ایران حمایت هم كرد و مقابل انتقادات ایستاد.
باید منتظر بود با انتشار نخستین آلبوم كامل حبیب، كم كم زمینه برگزاری كنسرت این خواننده در ورزشگاه آزادی فراهم شود؛ كنسرتی كه به قول خودشان اگر 10 شب نیز برگزار شود، 100 هزار نفری آزادی خالی نمی‏شود...
قسمتی از متن آهنگ حبیب بدین شرح است:
شب تاریك و سیاه ِ زندگیم تموم نمیشه
صدای آتیش و تركش، توی گوشم ِ همیشه
بوی تند گاز خردل، می پیچه تو خاطراتم
نفسم داره میگیره، آخرین ِ لحظاتم
صدای تیر و گلوله، كابوس تمام ِ شبهام
یاد بچه ها میفتم، ای خدا من چرا تنهام؟
گلای سرخ شقایق، زخمی و خسته و بی جون


http://trainbit.com/files/2672108884/12890601131.mp3



درباره ما
شروع يك كار از صفر است با عضويتتان ما را كمك كنيد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    چت

    <!-- Begin ParsTools.com Chatroom Code --><div  style="display:none;"><a href="http://parstools.com/"><h1>&#1670;&#1578; &#1585;&#1608;&#1605;</h1></a></div><script language="javascript" src="http://parstools.com/chat/?tem=blue&title=www.teatr.r98.ir"></script><!-- End Chatroom code -->

    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 131
  • بازدید سال : 390
  • بازدید کلی : 12,797
  • کدهای اختصاصی